مسیر زمینی و مسیر دریایی جادهٔ ابریشم.
جادهٔ ابریشم یا راه ابریشم شبکهٔ راههای بههم پیوستهای با هدف بازرگانی در آسیا بود که خاور و باختر و جنوب آسیا را به هم و به شمال آفریقا و خاور اروپا پیوند میداد؛ مسیری که تا سدهٔ پانزدهم میلادی بهمدت ۱۷۰۰ سال، بزرگترین شبکهٔ بازرگانی دنیا بود.
پیشگفتار
جاده ابریشم، جاده پیوند و صلح بود. شاهان از این جاده هدایا را برای هم میفرستادند. ابریشم راهی بود ایمن به دور از جنگها و ستیزه جوییهای کشورها و امپراتوریها، در هزارهها و سدهها. تلاقیگاه میان شرق و غرب.ابریشم، ادویه، چای، کاغذ، ظروف چینی، یونجه و انگور، شیشه و بخور از این راه به کشورهای مقصد میرسید پربیراه نیست که آن را با نام «ابریشم» این کالای تجملی نامیدهاند. در اواخر قرن نوزدهم «فردیناند فون ریختهوفن»، جغرافیدان و زمینشناس آلمانی برای اولین بار واژه «جاده ابریشم» را به کار برد و از آن پس بود که این عبارت مقبول عامه مردم واقع شد. هرچند مسیر جاده ابریشم به یک راه ختم نمیشد و راههای فرعی بسیاری داشت.گاه از میان کویر میگذشتگاه از میان کوه یا جنگل; دریا و رودخانهها ولی آنچه تداعی گر هویت اصلی این جاده بود; نام ابریشم و مسیری بود که برای آن برگزیدیم. جادهای غریب که باید از آن گذر میکردیم.
این راه از شهرستان توان هوانگ در چین به ولایت کانسو میآمد و از آنجا داخل ترکستان شرقی امروزی میشد و از درون آسیای مرکزی میگذشت و از راه بیشبالیغ و آلمالیغ و اترار به سمرقند و بخارا میرسید. در بخارا قسمت اصلی آن از راه مرو، سرخس، نیشابور، گرگان، بام و صفیآباد به ری میآمد و از ری به قزوین و زنجان و اردبیل و تبریز و ایروان میرفت و از ایروان به ترابوزان یا بیکی از بندرهای شام پایان میگرفت. قسمت فرعی این راه از سمرقند به خوارزم و از خوارزم به سرای و هشترخان و از آنجا به کنار رودخانهٔ «دن» و بندرهای دریای آزف پایان مییافت. مهمترین کالایی که از ایران میگذشت، ابریشم بود، اما چون ایرانیان مقدار بسیاری از ابریشم خام چین را که وارد میکردند، به خود تخصیص میدادند میتوانستند فراوردههای خویش را به هر بهایی که بخواهند، به کشورهای باختر زمین بفروشند. (حملهٔ مغول به ایران)
ریشه نام
نخستین کسی که نام راه ابریشم را در سال ۱۸۷۷ میلادی، برای این مسیرها برگزید، جغرافیدان آلمانی فردیناند ریختهوفن بود. وی به سبب حمل ابریشم چین از این راه به دریای مدیترانه و مناطق گوناگون دیگر بین راه این نام را برگزید.
مسیرهای مورد استفاده جاده ابریشم در سده یکم میلادی.
با آغاز مسیر از شهرهای ساحلی شرق چین و برای پیشگیری عبور از بیابانهای مرکزی چین، این مسیر به دو راه شمالی و جنوبی تقسیم میشد.
مسیر شمالی که امروزه بیشتر از آن با نام «راه ابریشم» یاد میشود از روستای توان هوانگ آغاز میشد و پس از گذر از ایالتهای گوناگون در چین و پیش از رسیدن به بیایان بزرگ مرکزی چین به سه راه گوناگون بخش میشد که دو تای آنها از شمال بیابان و یکی از جنوب آن عبور میکرد.
مسیر جنوبی یک مسیر ثابت بود وبا گذشتن از مرزهای چین، این مسیر وارد قرقیزستان میشود که نخستین منزل آن اوزکند و سپس اوش از جمله کانونهای مهم تولید ابریشم بود و هم اکنون بزرگترین کارخانه ابریشم کشی و ابریشم بافی را در خود دارد. پس از آن وارد سرزمین فرغانه شده و پس از گذر از سمرقند و بخارا و جیحون به مرو و سپس سرخس کنونی میرسیده است.
از سرخس تا نیشابور منازل رباط شرف، رباط ماهی، رباط چاهک، توس نوغان، طرق، شریف آباد، الحمراء و دیز باد قرار داشت. منازل نیشابور تا ری عبارت بودند از دشت جوین، پل ابریشم، بسطام (شاهرود)، دامغان و خوار.
راه ابریشم پس از گذشتن از ساوه، مزدقان (جرفادقان)، همدان، گردنه اسد آباد، کنگاور، بیستون، فرمیس (کرمانشاه)، مازورستان، حلوان، قصر شیرین، جلولاء، دسکره الملک (دستگرد ساسانی) و نهروان وارد بغداد میشده است و در کرانه رود فرات ادامه مییافت و به حدیثه میرسید و سپس در ساحل دریای مدیترانه به شهر انکاکیه میانجامید که آخرین منزل راه زمینی بود. از حدود ۱۴ سده پیش، در زمان امپراتور خاندان هان در شرق چین، یک مسیر دریایی که البته به طور رسمی بخشی از جاده ابریشم نبودهاست، نیز مورد کاربرد قرار گرفت.
پیشینه پیدایش مسیر
در حدود ۴ تا ۶ هزار سال پیش از میلاد، مردم باستانیای که در محدوده صحرای غربی و مصر زندگی میکردند، از جنوب غربی آسیا، جانوران اهلی به این منطقه میآوردند. (نقشه ایران و گستره حکومتی سلسلههای مختلف از هخامنشیان تا جمهوری اسلامی)
پیش از آغاز دوره فرعونها در مصر، در حدود ۴ هزار سال پیش از میلاد، از منطقه کنعان (فلسطین و اسرائیل امروزی) ظرفهای سفالی خریداری میکردند.
سیاست ایران در زمان ساسانی، در مورد راه ابریشم
در زمان ساسانی راه بزرگ درآمد برای شاهنشاهی ایران، بازرگانی ابریشم و اخذ حقوق گمرکی از بازرگانان و کاروانیانی بود که از ایران میگذشتند. چین در آن روزگار از ایران وسمه، قالی، سنگهای گران بها و پارچه وارد میکرد. یکی از صادرات مهم چین به ایران ابریشم بود که در دربار بیزانس حکم ارز را داشت و مهمتر از طلا و سنگهای گران بها بود. هدف ایران از در دست داشتن راه ابریشم افزایش گردش کالا نبود بلکه کم توان نمودن رومیها بود. دولت ایران همواره بهای ابریشم را بالا میبرد تا از این رهگذر از بیزانس طلا و پول بیشتری را به چنگ آورد و امپراتوری بیزانس را از لحاظ نظامی کم توان کند. روشن است که بیزانس نیز نمیتوانست به چنین سیاستی از سوی دولت ایران تن در دهد از این رو همواره راه دشمنی با ایران را در پیش میگرفت. دربار بیزانس میدید که در فاصلههای صلح آمیز میان جنگها، همواره مقدار چشمگیری طلا از بیزانس به ایران سرازیر میشود. از این رو به کوشش برمیخواست ولی تلاش رومیها برای رهایی از این وابستگی اقتصادی همواره بیهوده میماند.
رقابت بین ایران و بیزانس و ترکان، بر سر راه ابریشم
حدود سال ۵۳۱ میلادی یوستی نیانوس یکم کوشید تا از راه اقیانوس هند و به وسیله ملوانان حبشی ابریشم را مستقیم به دست آورد ولی ایرانیان در بندرهای هند از نفوذی فراوان برخوردار بودند. از این رو حبشیها نتوانستند در رقابت با ملوانان ایرانی توفیقی به دست آورند. در سال ۵۷۰ میلادی خسرو انوشیروان با گرفتن یمن راه دریای سرخ و اقیانوس هند را یکسره بر بیزانس بست. در این روزگار خاقانهای ترک وارد عرصه سیاست شدند. پس از نابودی هیتالها، سغدیها به پیروی از ترکها در آمدند. ترکها از راه خشکی میخواستند وارد دادوستد با بیزانس بشوند ولی برای انجام چنین کاری موافقت ایران لازم بود و خسرو انوشیروان هرگز راضی به چنین موافقتی نبود. برای حل مسئله ایستمی خان فرمانروای سغد نزد امپراتور یوستی نیانوس یکم رفته و قرار بر این شد که ترکها و بیزانس به اتفاق یکدیگر ایران را مورد حمله قرار بدهند. سواران ایستمی خان به سرعت از رود آمو گذشتند ولی چون استحکامات ایران به دید ترکها غیر قابل گذر مینمود حمله ترکها متوقف ماند. در سال ۵۷۱ میلادی خسرو انوشیروان سند، بست، رخج، زابلستان، طخارستان و کابلستان را گرفت اما سغد در اختیار ترکها ماند. در فاصله سالهای ۵۶۷ و ۵۷۱ میلادی ترکان همه سرزمین شمال قفقاز را تصرف کردند و با امپراتوری بیزانس هم مرز شدند اما انوشیروان بیزانس را شکست داده و [خزر]ها و ترکها را مجبور به پیروی از ایران کرد. برای ترکها چارهای جز این نبود که به ایران یورش برند و راه ابریشم را به چنگ خود در آوردند. بیگمان این اقدام سبب دگرگونیهای اقتصادی بزرگی در ایل ترکها میشد. در سال ۵۸۹ میلادی اتحادی رسمی میان ترکها و بیزانس شکل گرفت در این روزگار هرمز چهارم بر اریکه شاهی ایران تکیه داشت، در همین هنگام لشگریان ترک و خزر به آران و ارمنستان حمله ور شدند. در شرق نیز ساوه شاه فرمانروای ترکها به ایران یورش برد. پیاده نظام سپاه ایران، در برابر ترکها تاب پایداری نیاورد. در تیسفون رأی هرمز چهارم بر این قرار گرفت که بهرام چوبین را برای رویارویی به سوی ترکها گسیل دارد. بهرام توانست سپاه ترک را شکست داده و یک ماه در هرات ماند و غنیمتهای به دست آمده را میان شاهنشاه و سپاه خویش، بخش کرد.
مسیر جاده ابریشم.
در سال ۶۰۲ میلادی جنگهای ایران و بیزانس دوباره آغاز شد ولی در عمل حمله سپاه ایران به سال ۶۰۴ میلادی آغاز گردید و کم و بیش بیست سال به درازا انجامید. گرفتاری خسرو پرویز در پیکارهای او در غرب و جنگ با بیزانس سبب شد که وی نتواند به امور مرزهای شرقی به خوبی بپردازد. حدود سال ۶۰۴ میلادی وضع داخلی خاقانهای غربی ترکها تا اندازهای بهبود یافت و رفته رفته استوار شد. راه اصلی کاروان رو از شمال کوههای تیانشان میگذشت و نخستین مراکز خاقانهای غربی، در گائو چان و تورفان پدید آمد. در ناحیه کان شهر سمرقند که خود از شهرهای باستانی سغد بود، مرکزی عمده در مسیر این راه کاروان رو پدید آمد. بعدها راه کاروان رو دیگری نیز پدید آمد که از کاشغر، ختن، فرغانه، تخارستان و سرزمین هیتالها (هپالیها) میگذشت. این سرزمینها نیز به تصرف خانهای ترک درآمدند. در این زمان به سبب جنگهای سخت در مرزهای غربی و شمالی ایران، تجارت ابریشم از سوی بازرگانان سغد و خوارزم که در منطقه نسبتاً آرام آسیای میانه به سر میبردند، رواج پیدا کرد.
پژوهشهای باستانشناسی جاده ابریشم
پژوهشهای باستانشناسی در مسیر جاده ابریشم به شکل جدی از سده نوزدهم و با یاری گرفتن از اروپاییها آغاز شده است. گنجینهای از این اشیا باستانی اکنون در موزه هرمیتاژ سنت پترزبوگ نگه داشته میشود. در سال ۲۰۱۴ بخشی از این اشیا در آمستردام به نمایش درآمد.
پانویس
«ساسانیان و اشکانیان در نمایشگاه تازهٔ جادهٔ ابریشم در موزهٔ هرمیتاژ، بی. بی. سی. فارسی».
«اردبیل، یادگار تمدن سههزارساله در جاده ابریشم، خبرگزاری مهر نیوز».
«ساسانیان و اشکانیان در نمایشگاه تازه جاده ابریشم در موزه هرمیتاژ، بی. بی. سی. فارسی».
رضا. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. ص ۸۷
رضا. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. ص ۹۴
رضا. ایران و ترکان در روزگار ساسانیان. ص ۱۴۳
منابع
«تاریخ و جغرافیای تاریخی جاده ابریشم» (۳ جلد). نوشته محمد عبدلی و راضیه گرکنی، انتشارات جمال هنر، تهران، ۱۳۹۱.
رضا، عنایت الله. «ایران و ترکان در روزگار ساسانیان». انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، ۱۳۶۵.
جهان ارغیان تا بام صفی آباد، علی اصغر طاهری صفی آبادی، انتشارات ایران جوان، ۱۳۸۶
«تاریخ مغول»؛ نوشته عباس اقبال.
«ایران در زمان ساسانیان». نوشته کریستنسن. برگردان پارسی: رشید یاسمی.
کتاب نظریه قاره کهن
کتاب جاده ابریشم واژه ایی استعماری
نوشته ها : از ویکیپدیا، دانشنامهٔ آزاد
جاده ابریشم به نقل از رادیوچین
جاده ابریشم جاده قدیمی تجارت چین که بیش از دو هزار سال پیش مورد استفاده بود، کماکان در جهان بسیار شهرت دارد. جاده ابریشم به عنوان پلی بین چین و کشورهای اروپا، آسیا و آفریقا برای تبادلات مادی و تمدنی شرقی و غربی سهم مهمی ادا نموده است.
جاده ابریشم راه تجارت زمینی چین با آسیای جنوبی، غربی و اروپا و آفریقا از راه آسیای مرکزی در روزگار قدیم بود. به سبب آنکه بسیاری ابریشم و پارچههای ابریشمی چین از این جاده به غرب توزیع میشد، بدین سبب «جاده ابریشم» نام گرفت. نتایج مطالعات نشان میدهد که این جاده اساسا در سلسله «هان» چین در قرن یکم قبل از میلاد شکل گرفت. در آن زمان جاده ابریشم به افغانستان، ازبکستان و ایران و شهر «اسکندریه» مصر در غرب امتداد مییافت. راه دیگر این جاده نیز از پاکستان و کابل در افغانستان به خلیج فارس و از کابل به طرف جنوب یعنی شهر کراچی پاکستان امتداد مییافت و اگر به راه دریایی تغییر میکرد پارس و رم را شامل میگردید.
از قرن ۲ قبل از میلاد تا قرن ۲ میلادی در امتداد جاده ابریشم از غرب به شرق چهار کشور بزرگ وجود داشت. یعنی رم باستان اروپا، پارس در آسیای غربی، «کوشان» آسیای مرکزی (آسیای مرکزی و شمال هند امروز را حکومت میکرد) و سلسله «هان» چین در آسیای شرقی. راه اندازی جاده ابریشم باعث تبادلات مستقیم و تاثیر گذاری بین این تمدنهای قدیمی شد. از آن به بعد، پیشرفت این تمدنها دیگر بدون ارتباط نبود.
تبادلات کشورهای غربی و شرقی از طریق جاده ابریشم بسیار زیاد بود. دراسناد تاریخی چین بعضی گیاهان با کلمه «هو» نامیده میشوند. برای نمونه «هو تائو» (گردو)، «هو جیائو» (فلفل) و «هو لوا بو» (هویچ) دیده میشود. اکثر این کلمات از کشورهای غربی سرچشمه گرفته است. در سلسله تانگ در قرن ۷ تا قرن ۹ میلادی تبادلات چین و کشورهای غربی از طریق جاده ابریشم بسیار شکوفا بود. پرندگان و حیوانات کمیاب، عطر، مروارید، وسایل شیشهای و سکههای طلایی و نقرهای کشورهای غربی و موسیقی، رقص، غذا و لباس آسیای غربی و مرکزی وارد چین شد. در این ضمن، فرآوردهها و فنون چین مانند ابریشم، فن کاغذ سازی، فن چاپ، ظروف لاکی، چینی، باروت و قطب نما از طریق جاده ابریشم به مناطق مختلف پخش شد و برای توسعه تمدن جهان سهم بزرگی ادا نمود.
تبادلات فرهنگی از طریق جاده ابریشم همانند تجارت مواد گسترده بود. مذهب بودا به عنوان یکی از سه مذهب جهان، در پایان سلسله «هان» غربی (سال ۲۰۶ قبل از میلاد تا سال ۲۲۰ میلادی) وارد چین شد. در معبد غار «کزیر» «سینگ کیانگ» که قرن سوم تاسیس شد، نزدیک به ۱۰ هزار متر مربع نقاشی دیواری دیده میشود که نشانگر جریان رواج مذهب بودا از هند به چین است. طبق استنباطها، مذهب بودا از هند و از طریق جاده ابریشم به شهر «کزیر» سینگ کیانگ «، سپس به» دونگ هوانگ «استان» گان سو «و مناطق دیگر چین رواج یافته است. غارهای مذهب بودا باقی مانده در امتداد جاده ابریشم مانند غار» موگائو کوی «دونگ هوانگ»، غار «لونگ من» شهر «لو یان» سبک هنری شرقی و غربی را آمیخته و گواه تبادلات فرهنگی شرقی و غربی از راه جاده ابریشم است. اکنون این غارها جزو میراث فرهنگی جهان محسوب میشود.
پس از قرن ۹ میلادی به دنبال تغییر ساختار سیاسی و اقتصادی قاره اروپا و آسیا، به ویژه پیشرفت فنون دریانوردی، حمل و نقل دریایی بطور روزافزون در تجارت نقش ایفا میکرد. جاده ابریشم جاده زمینی سنتی به تدریج رو به زوال رفت. در دوران سلسله «سون» چین در قرن ۱۰ میلادی جاده ابریشم به عنوان یک راه تجارت بسیار کم مورد استفاده قرار میگرفت.
جاده ابریشم تاریخ دیرینه دارد و در روند پیشرفت تمدن جهان نقش مهمی ایفا کرده است. در سالهای اخیر، «طرح مطالعه جدید جاده ابریشم» مطروحه سازمان یونسکو این جاده را «جاده گفتگو» قلمداد کرده است تا به پیشبرد گفتگو و تبادلات کشورهای شرق و غرب مساعدت کند.منبع: رادیوچین chinaabc
تاریخچه راه ابریشم:
برای آشنایی با راه ابریشم، نخست باید راههای قدیم ایران را که زیر بنای راه ابریشم است شناخت.
قدیمیترین راه بزرگ ایران، جاده شاهی است که از بابل شروع میشد و با گذر از تنگنای زاگرس به کرمانشاهان و اکباتان (همدان) میرسید، از آنجا به ری میرفت و در امتداد جنوب البرز به باکتریا (بلخ) میانجامید.
این راه از روزگاران کهن اصلیترین راه پیوند میان شرق و غرب بوده است. به این ترتیب راه ابریشم راه نوبنیادی نیست، بلکه همان مسیر قدیم است که در گذر روزگاران از آسیای مرکزی به چین پیوسته و سرازیر شدن کاروانهای ابریشم این نام را بر آن نهاده است.
ایران و راه ابریشم:
برقراری ارتباط رسمی میان ایران و چین، که با آمدن نمایندهای از امپراتوری های غربی به دربار اشکانیان آغاز شد، طلیعهای بود بر پیوندهای گسترده که با آمد و شد نمایندگان دو کشور روز به روز بر گستره آن افزوده میشد.
هم چینیان به موقعیت حساس ایران آگاه بودند و هم ایرانیان به نقشی که می توانستند بعنوان یگانه پل پیوند شرق و غرب ایفا کنند. بنابراین هر دو طرف میکوشیدند تا با گشایش راه ابریشم، اقتصاد خویش رارونق بخشند.
مقاومت ایرانیان و تلاش آنان برای در انحصار داشتن این راه برای حمل کالا میان خاور و باختر سرمایه هنگفتی را نصیب ایران زمین کرد و اقتصاد آنان را که تا آن زمان برپایه کشاورزی و دامداری بود رونق بخشید.
مسیر اصلی راه ابریشم:
ابتدای جاده ابریشم از شهر لویانگ در جنوب رود هوانگ هو آغاز شده و به ترتیب از سیان، چانگ یه در استان کانسو میگذشته و به توان هوانگ میرسیده است. از اینجا راه به دو شاخه شمالی و جنوبی تقسیم میشد. راه شمالی از میان کوههای تیانشان و راه جنوبی از کوههای نانشان، آلتین تاغ و کونلن می گذشت که شاخههای فرعی راه ابریشم بسوی هند و افغانستان از این راه جدا می شدند.
با گذشتن از مرزهای چین، جاده ابریشم وارد قرقیزستان میشود که نخستین منزل آن اوزکند و سپس اوش از جمله کانونهای مهم تولید ابریشم بود و هم اکنون بزرگترین کارخانه ابریشم کشی و ابریشم بافی را در خود دارد. پس از آن وارد سرزمین فرغانه شده و پس از گذر از سمرقند و بخارا و جیحون به مرو و سپس سرخس کنونی میرسیده است.
از سرخس تا نیشابور منازل رباط شرف، رباط ماهی، رباط چاهک، توس نوغان، طرق، شریف آباد، الحمراء و دیز باد قرار داشت. منازل نیشابور تا ری عبارت بودند از دشت جوین، پل ابریشم، بسطام (شاهرود)، دامغان و خوار.
راه ابریشم پس از گذشتن از ساوه، مزدقان، همدان، گردنه اسد آباد، کنگاور، بیستون، فرمیس (کرمانشاه)، مازورستان، حلوان، قصر شیرین، جلولاء، دسکره الملک (دستگرد ساسانی) و نهروان وارد بغداد میشده است و در کرانه رود فرات ادامه مییافت و به حدیثه میرسید و سپس در ساحل دریای مدیترانه به شهر انکاکیه میانجامید که آخرین منزل راه زمینی بود.
منبع :پردیس نیوز
مقدارابریشمی که شمس الدین از خزانه ٔ سربداران برداشت
شمس الدین . [ ش َ سُدْ دی ] (اِخ )فضل اﷲ. از سربداران خراسان (جلوس و استعفا ۷۴۹ هَ .ق .). بعد از قتل کلواسفندیار، مردم خواستند لطف اﷲ پسر امیر مسعود را به امارت انتخاب کنند، ولی خواجه شمس الدین علی به مناسبت آنکه او طفل بود این کار را مصلحت ندید و خواجه فضل اﷲ برادر امیر مسعود را به ریاست رسانید و او را نایب لطف اﷲ قرار داد. شمس الدین هفت ماه ریاست کرد و چون مردی درویش مسلک و گوشه گیر بود، پس از هفت ماه قریب به چهارهزار خروار ابریشم از خزانه ٔ سربداران برداشته خود را از سلطنت خلع نمود و چون شنید طغاتیمورخان مصمم کشیدن انتقام از سربداران است بکلی از کار کناره گرفت . (فرهنگ فارسی معین ).
جادّه ابریشم وشهرخوى
«جادّه ابریشم» نام راه هاى تجارتى کاروان رویى بوده که از سده هاى دوم قبل از میلاد وجود داشت و گذرگاه بازرگانان و تجّار غرب و شرق به شمار مى رفت. این جاده، که امپراتورى پهناور چین را به امپراتورى با عظمت روم ملحق مى کرد، راه هاى فرعى بسیارى داشت و طول آن بسته به راهى که انتخاب مى شد، بین ۶۴۰۰ تا ۱۰۰۰۰ کیلومتر، یعنى معادل یک چهارم محیط کره زمین بود.
جادّه ابریشم طولانىترین و از دیدگاه تاریخ تمدن و فرهنگ، پر اهمیتترین حلقه زنجیره اى بود که اقوام و ملل اقصا نقاط دنیا را به یکدیگر پیوند مى داد و بى گمان، در طول تاریخ جادّه بازرگانى مهمتر از جادّه ابریشم سراغ نداریم.
واژه «جادّه ابریشم» ذهن انسان را به گذشته هاى دور مى برد. در واقع، ابریشم و راز تولید آن در چین و افسانه خروج آن از کشور و دیگر کالاهایى (عطر، ادویه، شیشه) که به همراه آن توسط کاروانیان از این راه حمل مى شدند، تنها بعد مادى این راه تاریخى است.
ولى از این جاده، تنها ابریشم و سایر محصولات کشورهاى حوزه این جاده نبود که صادر مى شدند، بلکه آنچه در حوزه فرهنگ و اندیشه و هنر مى گنجد نیز در میان ایران پهناور و متمدّن و چین باستان و هند مبادله مى شد. این امر در شکل گیرى مراحل بعدى فرهنگ و تمدن اقوام ساکن در این بخش وسیع از قاره آسیا تأثیر عمیق و فراوانى بر جاى مى گذاشت و به حیات آنها نوعى وحدت و اشتراک مى بخشید. از این راه، کیشها، هنرها و مدنیّت هاى مختلف نیز توسط انسانها از کشورى به کشور دیگر برده مى شد. آداب و سنن و فرآورده هاى تمدنى از کشورهاى شرق و غرب به وسیله جاده ابریشم به یکدیگر منتقل مى شدند و توسعه مى یافتند. این راهها در رویدادهاى جنگى و مذهبى نیز مؤثر بودند.
در سراسر این بزرگراه، از چین و خوارزم تا غرب، راهها و کاروان سراهاى آباد و برج هاى خبررسانى و چاپارخانهها دایر بودند. چون بیشتر این راه از «پامیر» به طرف غرب در خاک ایران قرار داشت، سهم ایرانیان در ساختن این تأسیسات از سایر ملل بیشتر بود. اشکانیان، که نقاط حسّاس جاده ابریشم را تحت نظارت خود داشتند، مانع مبادله مستقیم ابریشم و سایر کالاها از این طریق، بین چین و روم مى شدند، و براى رفاه حال بازرگانان در مسیر راه، چاپارخانه و برج هاى نگهبانى ساخته بودند. ۱ بزرگ راه هاى مهم بازرگانى در مسیر خود، سبب رونق شهرها با بازارهاى توسعه یافته و آبادى و احداث کاروان سراهاى متعدد مى شدند. طبق نقشه راه ابریشم مندرج در کتاب ایرانشهر، این جاده، حدّ فاصل چین تا اروپا را در بر مى گرفت و از «لانسو» در چین شروع مى شد تا به بندر «افسوس» و در دریاى مدیترانه ادامه مى یافت و از شهرهاى مهمى همچون تورفان، سمرقند، بخارا، نیشابور، قزوین، تبریز و خوى رد مى شد و در کنار دریاى «وان» به دو شاخه منقسم مى شد: یکى به «افسوس» و دیگرى به «پالمیرا» مى رسید و شاخهها و شعبات متعددى نیز در شهرهاى سرراه از آن جدا مى شدند. ۲
پیشینه تبادل فرهنگها در جاده ابریشم
شهر دارالمؤمنین خوى نیز از دوران پیش از تاریخ، در مسیر بزرگ راه هاى مهم بازرگانى منشعب از جاده ابریشم قرار داشت که شتربانان در خوى این راه را راه «چین» و مردم عادى «دوه یولى» (راه شتر) مى نامیدند.
در منابع و اسناد ایرانى و غیرایرانى بازمانده از روزگاران کهن، این راه بزرگ کاروان رو به نام «جاده ابریشم» نامیده شد، و به قولى، این واژه ساخته و پرداخته ذهن غربیان است که از سده نوزدهم به بعد مرسوم شده و این راهها، در گذشته، به نام «جاده شاهى»، معروف بود، روزگارى جاده شرق و غرب، و بعدها «جاده ابریشم» نام گرفت. ولى از اینکه درّه نظربیگ (که قبر على بیگ دنبلى در آن قرار دارد)، در «یوخارى بله سور»، که گذرگاه بود و به نام «ایپک قاپیسى» (دروازه ابریشم) نامیده مى شود، چنین مستفادمى گرددکه ازگذشته، این راه به نام «ابریشم» معروف بوده است.
در سکوت اسرارآمیز کوهستانها و کویر، هنوز نواى جرس کاروان هایى که سالیان دراز در این پهنهها راه پیمودهاند، به گوش مى رسند و کاروانیان همراه با صداى گوشنواز جرس کاروان، بشارتها و امیدها را با خود همراه آورده، وارد آبادى هاى بین راهشان مى گردیدند. بانیان سفرهایى به قدمت افسانهها و اساطیر، از ابتدا تا آخر جهان و در جاده اى به نام «ابریشم»، جاده اى که در آن سرزمین کهن سال ما به عنوان یک گلوگاه مهم ارتباطى جایگاه ویژه اى داشت، این بزرگ راه تبادل فرهنگها، که بیش از سه هزار سال به مثابه بزرگترین گذرگاه بازرگانى جهان شرق را به غرب پیوند مى داد، حالیا گویى در غبار تاریخ خفتهاند، اما جاذبه هاى شگفت انگیز تاریخى و طبیعى این جاده کهن هنوز باقى است و جهانگردان و سیاحان بسیارى را به خود مى خواند. آنها علاقه مندند از این میراث مشترک تاریخى ملت هاى گوناگون دیدن کنند و به همین سبب است که سازمان «یونسکو» اعلام کرده براى احیاى کانون هاى گردشگرى واقع در این مسیر، به مطالعات و تلاش هاى جدّى روى آورده است و به کمک کشورهاى واقع در مسیر راه باستانى جاده ابریشم، در نظر دارد طرح کلى بازسازى جاذبه هاى جهانگردى این جاده را به انجام برساند.
وقایع نگاران چینى مى نویسند: سالانه قریب دوازده کاروان خاک چین را ترک مى کردند که هریک از آنها قریب یکصد نفر عضو و به تعداد لازم حیوان بارکش داشتند. ۳
گفتنى است که از راه طولانى جاده ابریشم، که به روایتى به آخر دنیا مى رسید، تنها ابریشم و سایر محصولات کشور حوزه این جاده نبود که صادر مى شد، بلکه آنچه در حوزه فرهنگ و اندیشه و هنر مى گنجد نیز میان ایران پهناور و متمدّن و چین باستان و هند مبادله مى شد. تشابه در افسانه هاواساطیرملل مزبورمؤیّداین نظراست.
این امر در شکل گیرى مراحل بعدى فرهنگ و تمدن اقوام ساکن در این بخش وسیع از قاره آسیا، تأثیرى عمیق و فراوان بر جاى مى گذاشت و به حیات آنها نوعى وحدت و اشتراک مى بخشید. نمونه بارزى از این مبادلات روحانى و معنوى، شعر فارسى بود که زمانى کوتاه پس از سروده شدن، از طریق همان راه کاروان روى ابریشم به چین مى رسید و با حسن استقبال مردم آن سرزمین و شهرهاى مسیر، روبه رو مى شد و مى رفت تا در میان آنان جاى مناسبى براى خود بگشاید. مطالعه گلستان سعدى در این مورد کمک مؤثرى خواهد بود.
آداب و سنّن از کشورهاى شرق و غرب به وسیله جاده ابریشم به یکدیگر منتقل مى شدند و توسعه مى یافتند. در سراسر این راهها، از چین و خوارزم تا غرب راهها، کاروان سراهاى آباد و برج هاى خبررسانى و چاپارخانهها دایر بودند. در طول تاریخ، علاوه بر رفت و آمدهاى نظامى و بازرگانى از این راه، ادیان، فرهنگ هاى شرق و غرب و زبانها، تمدن هاى گوناگون را درهم مى آمیختند و تمدن و فرهنگ ایرانى از همین راه در جهان منتشر مى شد.
در دوره اسلامى، کلمه «چین» شناخته شده بود. در یکى از احادیث نبوى (صلى الله علیه وآله)، که مربوط به دانش است، آمده «اُطلبوالعلم ولو بالصّین.» ۴هنگامى که ابن بطوطه، جهانگرد معروف، در چین به سر مى برد، در سفرى که در طول رودخانه «یانگ تسه کیانگ» با دوستان چینى خود داشت، با یک چینى برخورد کرد که شعرى از سعدى را از حفظ مى خواند. ۵ همچنین نمونه هاى متعدد به جا مانده در آثار هنرى، مذهبى، و رفتارى وجود دارند که نقش مهم جاده ابریشم را در تأثیرپذیرى جوامع از یکدیگر حکایت مى کنند.
از زمان پارتیان براى توسعه بازرگانى و حفظ راهها، اقدامات اساسى صورت گرفتند. براى حمایت از جان و مال کاروانیان و حفظ آنان از خطر راهزنان و بومیان، دسته هاى انتظامى سوار همراه کاروانیان حرکت مى کردند. ۶ در دوره ساسانى، بخصوص زمان انوشیروان، اقدامات وسیعى براى امنیت راه و آسایش مسافران از جیحون تا انطاکیه صورت مى گرفتند.
ابن اثیر مى نویسد: انوشیروان در راهها، رباطها، کاروان سراها و قلعهها بنا کرد و عمّال شایسته برگزید. نویسنده کتاب زندگانى تیمور مى نویسد: در زمان وى، کلیه کاروان سراها و مهمان خانهها تعمیر گشتند. با توجه فراوان وى، جادهها مسطح و هموار شدند و به گونه اى که در سختترین زمستانها نیز معابر کوهستانى بسته نمى شدند، و در کاروان سراها کلیه وسایل رفاه و آسایش آماده بودند.
در زمان اشکانیان، به منظور فراهم نمودن تسهیلات سفر و آگاه ساختن مسافران از امکانات رفاهى مسیرهایى که در آن سفر مى کردند، جزوهها و به عبارت امروزى، بروشورها و نقشه هاى راهنماى کاروانیان تهیه و در اختیار آنان گذاشته مى شدند.
تیمور گورکان دستور داده بود در طول راه، با فاصله هر چهار کیلومتر، سنگ هاى راهنما بگذارند تا مسافران به سادگى راه خویش را بیابند.
به گفته اى، این جاده باستانى از دورترین نقطه شرقى چین شروع مى شد و پس از طى مسافتى طولانى، به «همدان» منتهى گشت و از آنجا به «تیسفون» مى رسید و در آنجا چند شاخه مى شد: شاخه اى به مصر و شاخه اى دیگر به شبه جزیره ایتالیا مى رسید. ولى با توجه به نقشه مندرج در کتاب ایرانشهر مسیر جاده ابریشم پس از رسیدن به خاک پهناور ایران در خوى به چند شاخه تقسیم مى شد: شاخه اى از طریق «وان» به غرب مى رفت تا به دریاى مدیترانه مى رسید، و شاخه اى از طریق «جلفا» و «نخجوان» و طى سرزمین هاى قفقاز، به خاک اروپا مى رسید، و شاخه اى پس از عبور از پل «خاتون»، که روى رودخانه اى قطور بسته شده است، به ارومیه وصل مى گردید، سپس به همدان مى رسید و سرزمین هاى جنوبى را به جاده ابریشم وصل مى نمود.
مسیر جاده ابریشم در خوى
بنا به نوشته جغرافیاى استان آذربایجان غربى، پیش از اسلام، شعبه اى از بزرگ راه معروف ابریشم، که شرق و غرب را به هم متصل مى نمود از خوى عبور مى کرد. در صدر اسلام، طبق نوشته اصطخرى و نقشه موجود در کتاب المسالک و الممالک، بزرگ راهى که عربستان را به ماوراى دریاى خزر و ارس و اردبیل و مرکز آذربایجان وصل مى کرد (که به آن «مکّه یولى» گفته مى شد) از خوى مى گذشت. ۷ در ۱۵ کیلومترى غرب شهر «ساراى» ترکیه، آبادى بزرگى به نام «خوى» موجود است. احتمال دارد که تجّار و بازگانان خویى هنگام عبور از جاده ابریشم، که از آن نقطه مى گذرد، این آبادى را به وجود آورده و به نام موطن اصلى خود، آنجا را «خوى» نام نهادهاند. همچنین با توجه به اینکه «ساراى» از بناهاى سلمان خان دنبلى (بانى مسجد «سلیمان خان» در خوى)، معروف به سلمان سوباشى بوده و قبلا «سلمان سراى» شهرت داشته است، احتمال دارد که خویى هاى همراه وى این آبادى را ایجاد نمودهاند.
راه «طرابوزان» به تبریز و تهران از خوى مى گذشت. در خاک ایران، از راه خوى تا تبریز و از تبریز تا تهران درشکه رو است. از طرابوازان تا تبریز را مسافر مى تواند بیست روزه با اسب طى نماید. راه جلفا و نخجوان به ارومیه، از طریق خوى، از جلفا به خوى با کاروان سه روز، از جلفا به سلماس با کاروان پنج روز و از جلفا به ارومیه، از راه «صوفیان» با کاروان ده روز راه است. ۸
بدین سان، شعباتى از راه هاى مهم «مکّه یولى» از طریق راه طرابوزان به تبریز و نخجوان از خوى مى گذشتند، کاروان هاى بازرگانى از راه تبریز، شبستر، تسوج و دیزج دیز به خوى مى رسیدند، از دروازه سنگى وارد شهر مى شدند. پس از عبور از بازار، از دروازه محله، که «دروازه استانبول» نامیده مى شد، از شهر خارج مى شدند و پس از گذشتن از «دسته درّه»، از راه «سکمن آباد» و عبور از روستاى «قواقوش سفلى»، به طرف «وان» و «سکمن آباد» و «آواجیق»، راه خود را به سوى «ارزروم» و «طرابوزان» ادامه مى دادند. میان خوى و تبریز علاوه بر راه «تسوج»، راه دیگر هم از مرند بود که شاعر معروف، ناصر خسرو قبادیانى، در قرن پنجم از همان راه به خوى آمد. کلاویخو، سفیر اسپانیا و آمده ژوبر، فرستاده ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه، از همان راه به تبریز رفتند. ناصر خسرو از طریق «قطور» ۹ به «وان» و آمده ژوبر از این راه به خوى آمدند. گرچه این راه ظاهراً رونق راه «سمکن آباد» را نداشته، اما وجود کاروان سراى کهن در «قطور» و ویرانه هاى کاروان سرایى در «استران» و آثار کاروان سرایى در «بویله پوش» (از روستاهاى خوى)، مى رساند که از این راه هم رفت و آمد مى شده است. راه «سکمن آباد» پررفتو آمدترین راه ارتباطى خوى بوده، وجود ویرانه هاى کاروان سراهاى متعدد در زورآباد، شوریک، قوردیک، قشلاق، پره (فیرورق) و مانند آن رونق این مسیر را نشان مى دهد.
پس از ظهور دولت صفوى و وقوع جنگ هاى متعدد، بین این سلسله با امپراتورى عثمانى، راه تجارت ایران به غرب از طریق خوى بسته شد و شاه عباس، «بندرعباس» را رونق داد و از سوى دیگر، با ساختن «جاده سنگ فرش» در مازندران، راه دریاى خزر، دربند، حاجى طرخان و مسکو را براى صادرات و واردات ایران تأمین کرد. در این دوره، تجارت ایران با عثمانى بسیار اندک بود، ولى پس از شکست عثمانى از اتریش و انعقاد معاده «پاسار و ونتیس» (پاسار و ویکز) در سال ۱۱۳۰ ق مادّه اى در آن گنجانیده شد که دولت عثمانى را مجبور به خوددارى از تضییقات در مبادلات تجارت میان ایران و اروپا مى کرد.
هامر پورگشتال مى نویسد: «تجّار ایرانى اجازه دارند، که از خاک عثمانى با ممالک اتریش مراوده تجارتى داشته و از قرار پنج درصد گمرک بدهند.» ۱۰
رونق تجارى اقتصادى خوى در عصر جاده ابریشم
رونق بازرگانى و تجارى خوى از آن به بعد رو به شکوفایى گذاشت و در خاطرات افراد گوناگون از تجّار مشهور خویى در شهرهاى طرابوزان و استانبول نام برده مى شود. تجّار خویى اولین سفارت خانه ایران را در زمان ناصرالدین شاه در استانبول دایر نمودند. ۱۱ تا سال ۱۲۸۶ ق، که آبراه سوئز گشوده شود، روزانه قریب سه هزار نفر شتر، حامل کالا از طرابوزان به مقصد ایران حرکت مى کردند. اگر همین تعداد نیز از ایران راهى شوند، روزانه شش هزار نفر شتر وارد خوى مى شدند. در آن سالها، خوى با داشتن راه هاى مهم تجارتى از طریق وان و ارزروم و طرابوزان به سمت غرب، از طریق شبستر و تسوج به تبریز، که به «توپ یولى» مشهور بود، و از طریق جلفا و نخجوان به شهرهاى ماوراء قفقاز، بزرگترین شهر تجارى و مرکز منحصر به فرد صادرات و واردات ایران و کشورهاى شرق ایران به شمار مى رفت و به شواهد کتب تاریخى، کالاهاى متعددى از جمله قالى و شیشه و پارچه نیز در خود خوى تولید و به اطراف فرستاده مى شدند.
اورسل مى نویسد: «شتربانان تاتار با پاپاق هاى پشمالوى، فرش هاى خوى را، که در اندرون بیش از هر جاى دیگر طرفدار و مشترى پروپا قرص دارد، تا اینجا (تهران) حمل کردهاند.» نمونه هاى متعددى از این دست نقلها را مى توان در کتاب هاى دیگر از جمله الکامل ابن اثیر و دیگران یافت.
براى رفاه حال این همه مسافر که وارد خوى مى شدند، مجموعه بازارهایى با سراها و تیمچه هاى متعدد، با اماکن رفاهى مسافران از جمله مساجد و حمامها احداث شده بودند و کاروان سراهاى متعدد در داخل شهر و در دروازهها به وجود آمده بودند; مانند: خان، میرزاهاشم، قوشاکاروان سراهاوچیت ساز.
در آن سالها، همه جهانگردان و هیأت هاى سیاسى، که از اروپا به ایران مى آمدند، از خوى مى گذشتند و کمتر سفرنامه اى از آن سالها در دست است که از وصف شهر دارالمؤمنین و دارالصّفاى خوى، و عروس شهرهاى ایران خالى باشد و توصیفى از مزارع پنبه، خیابان هاى مشجّر و منظم و ساختمانها و آثار منحصر به فردش، مانند «منار شمس تبریزى» و جامعهایش نداشته باشد. براى رعایت اختصار، تنها به ذکر نام سیّاحان و جهانگردان یا سفراى کشورهاى اروپایى، که از خوى عبور نموده و در نوشته هاى خود به این شهر باستانى اشاره نمودهاند، اکتفا مى شود; از جمله: اولیاء چلپى، بازرگان گم نام ونیزى، آمده ژوبر، گاردان، تانکوانى، کلاویخو، بنتان، جیمز موریه، گارپورتر، چارلز استوارت، رالین سون، ویلسون، کنت دوسرسى، اوژن فلاندن، کنت گوبینو، ادوار بروان، اوژان اوبن، اورسل و جکسون. همچنین کمتر جغرافیادان اسلامى است که در نوشته هاى خود از شهر خوى نام نبرده باشد.
با توجه به مطالب مزبور، شهر خوى شهرت و آوازهاش را گذشته از علما و دانشمندان فراوان (که شرف المکان بالمکین مى تواند مصداق باشد) مدیون راه ارتباطىاش با نقاط دیگر است که در مرحله اول، جاده معروف و باستانى ابریشم و سپس راه هاى منشعب شده از آن مى باشد.نویسنده: بهروز نصیرى
--------------------------------------------------------------------------------
پى نوشتها
۱ـ ر. ک: عباس تشکرى، ایران به روایت چین باستان، ۱۳۵۶.
۲ـ ایرانشهر، نشریه ش ۲۲ کمیسیون ملى یونسکودرایران، ۱۳۴۳، ج۲، ص۱۳۷۵.
۳ـ ر. ک: عباس تشکرى، پیشین.
۴ـ محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج ۱، ص ۱۸۰، روایت ۶۵، باب ۱.
۵ـ ر. ک: ابن بطوطه، سفرنامه، ترجمه محمدعلى موحد، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۸، ج ۲.
۶ـ ر. ک: حسن پیرنیا، ایران باستان / محمدجواد مشکور و مسعود رجب نیا، تاریخ سیاسى و اجتماعى / گوتبنمید، تاریخ ایران.
۷ـ جغرافیاى استان آذربایجان غربى، ص ۲۹.
۸ـ ر. ک: محمدعلى جمالزاده، گنج شایان، ص ۶۳ـ ۶۷.
۹ـ در داستان کوراغلى آمده است که وى قلعه خود را (چنلى بئل) در نزدیک راه بازرگان (بزرگان یولى) بنا نهاد. هم اکنون قلعه اى به نام «کور اغلى» در دره «قطور» وجود دارد، این موضوع نیز مى تواند اهمیت این راه را برساند.
۱۰ـ پورگشتال هامر، تاریخ امپراتورى عثمانى، ترجمه میرزا زکى على آبادى، ج ۴، ص ۳۰۵۲.
۱۱ـ میرزا هاشم خان، رجال وزارت خارجه، به کوشش ایرج افشار، ص۴۰ـ۴۲.
حکایت
بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت و چهل بنده خدمتکار. شبی در جزیره کیش مرا به حجره خویش آورد. همه شب نیازمند از سخنهای پریشان گفتن که فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین.گاه گفتی: خاطر اسکندریه دارم که هوایی خوش است. باز گفتی: نه، که دریای مغرب مشوش است؛ سعدیا، سفری دیگر در پیش است، اگر آن کرده شود بقیت عمر خویش به گوشه بنشینم. گفتم: آن کدام سفرست؟ گفت: گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی به روم ارم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس ترک تجارت کنم و به دکانی بنشینم. انصاف، ازین ماخولیا چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند. گفت:ای سعدی، تو هم سخنی بگوی از آنها که دیدهای و شنیده. گفتم:
آن شنیدستی که در اقصای غور
بار سالاری بیفتاد از ستور
گفت: چشم تنگ دنیادوست را
یا قناعت پر کند یا خاک گور
جاده ابریشم راه آهن میشود/ نهاوندیان: خط آهن از سین کیانگ چین تا خلیج فارس ایجاد شد
اقتصاد> صنعت - فارس نوشت: جمعه ۲۱ آذر ۱۳۹۳
رئیس دفتر رئیس جمهور با اشاره به اینکه راهِ آهنی ابریشم با اتصال خط آهن ایران، آذربایجان و قزاقستان عملی میشود، گفت: ما از منطقه سینکیانگ چین تا خلیج فارس خط آهن داریم و گزینهای جدید برای ترانزیت در منطقه ایجاد شد.
به نقل از روابط عمومی وزارت راه و شهرسازی، محمد نهاوندیان با حضور در برنامه گفتوگوی ویژه خبری شبکه دوم سیما در شامگاه روز گذشته (پنجشنبه) اظهار داشت: اتصال خط آهن سه کشور ایران، آذربایجان و قزاقستان به هم، ایجاد ظرفیت منطقهای و بین المللی را با خود به همراه داشته است و به عبارتی خط ابریشم آهنی وصل شد.
او یادآور شد: ما از منطقه سینکیانگ چین تا خلیج فارس خط آهن داریم و گزینهای جدید برای ترانزیت در منطقه ایجاد شد.
سرپرست نهاد ریاست جمهوری گفت: میدانید راه آهن کشورهای شوروی سابق از نظر ریلی عرضشان با عرضهای بین المللی فرق میکند، قطارها باید تعویض بوژی صورت دهند اگر بخواهند در سیستم ریلی ما که استاندارد بین المللی است حرکت کنند لذا این پیش بینی شده است که این قطار بتواند وارد منطقه آزاد شود و اگر تمایل داشت آنجا تخلیه صورت گیرد اگر به مقصد نهایی نمیخواهد همه آن منتقل شود و این یعنی یک مکان اشتغال در خدمات تجاری که یکی از بخشهایی که رئیس جمهور محترم کشورمان داشتند.
به گفته رئیس دفتر رئیس جمهوری، سرمایه ژئو اکونومیکی که ایران دارد باید با سرمایه گذاری به یک صرفه جویی در هزینه تبدیل شود و باید از ظرفیتهای دریایی، ریلی و هوایی استفاده شود.
نهاوندیان اظهار کرد: یکی از اصلیترین اولویتهای سفر رئیس جمهوری تاکید بر اولویتهای برنامهها است. در سفر رئیس جمهوری به استان گلستان، اولویتی که از آغاز دولت مورد تاکید بوده، توسعه فضای ریلی کشور برای شکوفایی اقتصادی است.
او ادامه داد: باید کریدور شمال به جنوب ما تقویت شده و با همه کشورهای همسایه، راه آهنهای متصل داشته باشیم.
نهاوندیان یادآور شد: وزارت راه و شهرسازی پروژه خواف - هرات را به طور جدی دنبال میکند. همچنین مسیر رشت - انزلی - آستارا ما را به آذربایجان وصل میکند.
رئیس دفتر رئیس جمهوری اظهار کرد: بخش خصوصی نیز با توجه به این تاکیدات، پیام دولت مبنی بر حمایتهای موجود در این بخش را دریافت خواهد کرد. البته این بدان معنا نیست که نباید در ارتباط جادهای سرمایه گذاری کنیم و باید در استان گلستان اتصال به استانهای همجوار از جمله سمنان مورد توجه قرار گیرد.
او توضیح داد: استان گلستان مانند بسیاری دیگر استانهای کشور ظرفیتهای بسیار دارد. غیر از مرزی بودن این استان، زمانی گلستان مخزن پنبه ایران بوده و صادرات این کالا از گرگان انجام میشد.
رئیس دفتر رئیس جمهوری تاکید کرد: قزاقستان یکی از صادر کنندگان سنگ معدن فلزات به ایران است و اتصال راه آهن فرصتی کم نظیر برای این کشور است و در این شرایط قسمتی از فرآوری سنگ آهن میتواند در کشور انجام و اشتغال زایی ایجاد شود.
به گفته نهاوندیان، ایجاد منطقه آزاد در اینچه برون، موجب افزایش فعالیتهای میان ایران، ترکمنستان و قزاقستان میشود.
چین ۴۶ میلیارد دلار در پاکستان سرمایهگذاری میکند
اقتصادی - اقتصاد بین الملل
شماره: ۱۳۹۴۰۱۳۱۰۰۰۵۷۷
۹۴/۰۱/۳۱ - ۱۲: ۱۰
با هدف تاثیرگذاری بر اقتصاد آسیای جنوبی و مرکزی
چین ۴۶ میلیارد دلار در پاکستان سرمایهگذاری میکند/ سرمایهگذاری بیشتر از آمریکا
رئیس جمهور چین در صدد است با هدف تاثیرگذاری بر اقتصاد آسیای جنوبی و مرکزی در سفر خود به پاکستان سرمایه گذاری در این کشور را به ۴۶ میلیارد دلار افزایش دهد.
به گزارش خبرنگار اقتصاد بین الملل خبرگزاری فارس به نقل از بیبی سی، رئیس جمهور چین در سفر دو روزه خود به پاکستان سرمایه گذاری ۴۶ میلیارد دلاری این کشور در پاکستان را آغاز خواهد کرد.
چین قصد دارد تا طی اجرای یک پروژه با نام مسیر اقتصادی چین-پاکستان، بندر گوادار پاکستان در استان بلوچستان این کشور را به منطقه شینجینگ در غرب چین متصل کند.
رئیس جمهور چین در سفر دوروزه خود با رئیس جمهور، نخست وزیر و وزرای دولت پاکستان دیدار خواهد کرد.
وی همچنین در روز سه شنبه در مجلس پاکستان سخنرانی خواهد کرد.
بر این اساس در این سفر سرمایه گذاری ۲۸ میلیارد دلاری چین در پاکستان رسما اعلام و آغاز خواهد شد و بقیه حجم سرمایه گذاری به تدریج به این کشور منتقل میشود.
بر همین اساس دولت و بانکهای چین، به شرکتهای چینی وام ارائه خواهند داد تا در بخشهای مختلف پاکستان سرمایه گذاری کنند.
پاکستان امیدوار است با ورود این حجم از سرمایه گذاری، این کشور به یکی از قطبهای اقتصادی منطقه تبدیل شده و مشکل کمبود شدید انرژی آن نیز پایان یابد.
بر اساس پروژه مسیر اقتصادی چین-پاکستان، چین شبکهای به وسعت ۳ هزار کیلومتر شامل مسیر جادهای، ریلی و خطوط انتقال انرژی بین این کشور و پاکستان احداث خواهد کرد.
از سوی دیگر پروژههای مرتبط با بخش انرژیهای تجدید پذیر و ذغال سنگ برای تولید برق توسط چین در پاکستان اجرایی خواهد شد که تا سال ۲۰۱۷ ظرفیت تولید برق پاکستان را ۱۰هزار و ۴۰۰ مگاوات افزایش خواهد داد.
این میزان سرمایه گذاری چین در پاکستان از ارزش کل سرمایه گذاری آمریکا در این کشور فراتر خواهد رفت.
اجرای این پروژه از سوی دیگر به چین کمک میکند تا به اقیانوس هند و مناطق فراتر آن دسترسی مستقیم پیدا کرده و کمک شایانی به اجرای طرح این کشور برای افزایش تأثیرگذاری اقتصادی بر آسیا جنوبی و مرکزی میکند.
بر اساس برخی گزارشها، چین مسئولیت اجرای خط لوله انتقال گاز ایران به پاکستان موسوم به خط لوله صلح را نیز در خاک پاکستان پذیرفته و اجرا خواهد کرد.
ون شیائو شن، فرستاده ویژه دولت چین در مسئله خاورمیانه هفتم آوریل اظهار کرد، استراتژیک "ساخت نوار اقتصادی جاده ابریشم و راه ابریشم دریایی در قرن 21" تمایل مشترک کشورهای خاورمیانه بوده و پایه بین المللی گسترده و محکمی دارد.
گون شیائو شن که اکنون در ایران بسر می برد، در کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد، پیش از ارایه دیدگاه "ساخت نوار اقتصادی جاده ابریشم و راه ابریشم دریایی در قرن 21"از سوی چین، بسیاری از کشورهای خاورمیانه نظراتی برای بازسازی جاده ابریشم مطرح کرده بودند، به دنبال گسترش استراتژیک "یک نوار و یک جاده"، همکاری .بین کشورها حاشیه بیش از پیش توسعه خواهد یافت
فرستاده ویژه چین در مسئله خاورمیانه در پاسخ به سوالاتی درباره "تاثیرات نا آرامی منطقه خاورمیانه بر عملی شدن استراتژیک یک نوار و یک جاده" اظهار کرد، .منطقه خاورمیانه منطقه ای صلح آمیز نیست، اما نباید فقط در ناآرامی و درگیری ها متمرکز شد و باید بیشتر به عوامل موثر و تمایلات جدید در این منطقه توجه شود
وی با اشاره به پیشرفت های جدید و مهم در مسئله هسته ای ایران گفت، حل مسئله هسته ای نه تنها برای ایران مهم است بلکه برای حل سیاسی دیگر مسائل .مهم منطقه نیز اهمیت بسیاری دارد
نگاهی به همکاری اقتصادی چین با کشورهای جاده ابریشم
شندان یانگ، سخنگوی وزارت بازرگانی چین چندی پیش اعلام کرد، پیشرفت در همکاری اقتصادی و تجاری چین با کشورهای جاده ابریشم بهتر از وضعیت پیش بینی شده است.
وی افزود، با توجه به شرایط اقتصادی بین المللی و کاهش قیمت مواد خام و نفت، واردات چین تا مدتها رشد چندانی نخواهد داشت. بدین ترتیب، دولت چین برای تشویق و توسعه واردات و صادرات، اقداماتی در پیش خواهد گرفت.
بر اساس جدیدترین دادههای منتشر شده وزارت بازرگانی چین، میزان کل تجارت دوجانبه چین با کشورهای جاده ابریشم در نیمه نخست سال جاری میلادی، ۴۸۵ میلیارد و ۳۰۰ میلیون دلار است که در مقایسه با دوره مشابه سال گذشته ۸. ۴ درصد کاهش یافته است. میزان تجارت چین با کشورهای جاده ابریشم حدود ۲۵. ۸ درصد کل تجارت خارجی چین را شامل میشود. در این میان، صادرات چین به این کشورها با رشد ۱. ۹ درصد به ۲۹۵ میلیارد و ۷۰۰ میلیون دلار رسیده است که ۲۷. ۶ درصد کل صادرات چین را شامل میشود. همچنین واردات چین از کشورهای جاده ابریشم با کاهش ۲۰. ۹ درصد به ۱۸۹ میلیارد و ۶۰۰ میلیون دلار رسیده است. واردات چین از این کشورها نیز حدود ۲۳. ۴ درصد کل واردات چین را شامل میشود.
سخنگوی وزارت بازرگانی چین در این باره اعلام کرد، همکاری اقتصادی و تجاری چین با کشورهای جاده ابریشم در نیمه نخست سال جاری بهتر از انتظار است. با توجه به ساختار کالاهای تجاری، وارادات چین از کشورهای جاده ابریشم کاهش یافته، اما صادرات چین به کشورهای جاده ابریشم نسبت به کشورهای دیگر جهان مطلوب بوده است.
به گزارش رسیده، در نیمه نخست سال جاری، کشورهای جاده ابریشم ۹۴۸ شرکت در چین راه اندازی کرده که در مقایسه با دوره مشابه سال گذشته ۱۰. ۶۲ درصد افزایش یافته است. سرمایه گذاری آنها در چین نیز با رشد ۴. ۱۵ درصد به ۳ میلیارد و ۶۷۰ میلیون دلار رسیده است.
گفتنی است که سرمایه گذاری این کشورها در زمینههای اطلاع رسانی، خدمات رایانهای، نرم افزار، مالی و خدمات بازرگانی در چین به مراتب افزایش یافته است.
همچنین شهر شانگهای، استانهای جیانگ سو وشان دونگ از محبوبترین مقاصد سرمایه گذاری بازرگانان کشورهای جاده ابریشم است، به طوری که این سه منطقه به ترتیب، ۲۲. ۲۴ درصد، ۱۶. ۰۴ درصد و ۷. ۸۴ درصد کل سرمایه گذاری کشورهای جاده ابریشم در چین را به خود جلب کردهاند.
همچنین سرمایه گذاری کشورهای مالزی، عربستان سعودی، لهستان، روسیه، اسلواکی از بیشترین رشد سرمایه گذاری در چین برخوردارند که میزان سرمایه گذاری آنها در چین در این مدت به ترتیب ۱۳۵. ۵۱، ۶۹۷. ۲۷، ۳۶۲۱. ۹۲، ۱۲۹. ۳۶ و ۱۹۶. ۶۷ درصد فزونی گرفته است.
چین در این مدت در ۴۸ کشور جاده ابریشم، در مجموع ۷ میلیارد و ۵۰۰ میلیون دلار سرمایه گذاری کرده که در مقایسه با دوره مشابه سال گذشته ۲۲ در صد افزایش یافته است. کشورهای سنگاپور، اندونزی، لائوس، روسیه، قزاقستان و تایلند نیز از جمله کشورهایی هستند که بیشترین سرمایه چین را به سوی خود جلب کردهاند.
با توجه به افت شدید قیمت بین المللی نفت و گاز و مواد خام، با آنکه وزن کل واردات چین از این انرژی افزایش یافته، اما ارزش واردات چین کاهش یافته است. پیش بینی میشود که تا مدتها میزان واردات چین رشد چندانی نداشته باشد.
وزارت بازرگانی اعلام کرد، با در پیش گرفتن تدابیری برای کاهش فشار برای شرکتهای تجاری و رشد واردات و صادارت کشور تلاش خواهد کرد.
خاندان های بزرگ ایران در چین
در دوران امپراطوری مغول در چین، روابط ایران و چین بیش از پیش گسترده شد تا جای که حتی عده ای از ایرانیان در دربار امپراطور چین به مقامات بالا و طراز اول از قبیل صدراعظمی، فرماندهی کل قوا، وزارت و حکومت و غیره رسیدند. از جمله این شخصیت ها، فردی به نام صفرخان بود که حاکم بخارا شد و بعد به پایتخت چین رفت و در همانجا ماندگار گردید. بعدها یکی از نوادگان وی به نام شمس شاه در چین صاحب مقام بزرگ درباری شد و پس از وی پسرش کمال الدین در زمان سلطنت دهمین امپراطور سلسله سونگ به مقام فرماندهی کل قوا رسید و پسر کمال الدین نیز، حاکم استان بزرگ یون نان گردید.
زمانی که مغولان بر چین شمالی دست یافتند، به فرمان اگتای "قاآن " پسر و جانشین چنگیزخان، یک نفر مسلمان دانشمند و سیاستمدار به نام محمود یلواج خوارزمی با لقب صاحب اعظم به فرمانروایی سرزمین ختا یعنی چین شمالی و نواحی ترکستان و خوارزم و ماوراالنهر رسید و همچون خاقانی بر آن سرزمین های وسیع حکومت کرد. او مردی ادیب و فاضل بود و از فنون مملکت داری بهره کافی داشت و مغولی، اویغوری و فارسی را به خوبی می نوشت و به چینی، هندی وعربی تکلم می کرد و در فهم و شعور و معرفت بی نظیر بود.
یکی دیگر از شخصیت های ممتاز ایرانی در عرصه حکومت چین که خود و افراد خانواده اش تا چند نسل در آن سرزمین مهمترین منصب ها را دارا بودند، شمس الدین عمر بخاری ملقب به سید اجل بود. وی کار خود را از زمان منگوقاآن شروع کرده بود. جد سید اجل که از خاندان های متنفذ و اصیل بخارا محسوب می شد، در زمان سلجوقیان به علت اختلافات سیاسی با حکومت، از موطن خود گریخته و به چین پناهنده شده بود. به تدریج پس از تهاجم مغول، نوادگان وی به خدمت آنان در آمدند و در زمره کارگزاران مهم مملکت قرار گرفتند.
سید اجل با تجربه هایی که در چین فرا گرفته بود، از جانب منگوقاآن به حکومت مسلمانان پراکنده در این ایالت گرد آیند و مرکزیتی ایجاد کنند. پس از آنکه قوبیلای مغولستان را ترک کرد و در چین مستقر شد، سید اجل بخاری را به علت کفایت و تجربه کافی به مقام وازرت منصوب کرد و پسرش ناصرالدین را به حکومت قراچانگ فرستاد. سید اجل مدت بیست و پنج سال وزیر قاآن بود و به قول خواجه رشید الدین فضل الله به اجل مسمی وفات یافت و این از نوادراست. سید اجل در دربار سلطان لقب بابافنچان یعنی وزیر توانگر و ثروتمند را داشت و برادران و نوادگان وی نیز که در هر یک از شهرها حاکم بودند، ملقب به "فنچان" یعنی وزیر بودنند.
پس از مرگ وی، یکی از نوادگانش به نام ابوبکر به این مقام رسید و مانند جدش لقب سید اجل گرفت. ابوبکر نیز بسیار مورد عنایت و لطف قاآن بود. مدت وزارتش دو سال به طول کشید و به مرگ طبیعی از دنیا رفت. این وزیر، هفت برادر داشت که هر یک عهده دار مناصب حساس و خطیری بودند. خاندان سید اجل نه تنها در چین، بلکه در ایران نیز شهرت بسزایی داشتند.
پس از مرگ ابوبکر، امیراحمد بناکتی یکی دیگر از ایرانیان به مقام وزارت رسید که قبلا در دستگاه یکی از خاتون های قوبیلای قاآن خدمت می کرد. امیراحمد در مدت تصدی در این مقام پس از قاآن بزرگترین و ثروتمندترین شخصیت در چین به شمار می رفت و دوره وزارتش، اوج قدرت ایرانیان در دستگاه امپراطوری مغول بوده است و از جانب سلطان لقب "شوفنچان" داشت. مارکوپولو درباره اهمیت و شهرت وی چنین می گوید:« مردی بود گستاخ، محتال و درخان نفوذ بسیار داشت. به اندازه ای که خان به او هرگونه آزادی عمل داده بود و او هم هرچه دلش می خواست می کرد. ابدا به ادارات رسمی چون دادگستری، اعتنایی نداشت و هر که دشمن او بود یا بر خلاف میل او قدم بر می داشت، کارش ساخته بود. کافی بود که نزد امپراطور برود و بگوید، قربان فلانی علیه سلطنت قیام کرده و جزایش مرگ است. خان هم بر حسب معمول جواب می داد، هرگونه صلاح می دانی اقدام کن. با این وضع احمدی جرعت مخالفت با او را نداشت. همه مردم، رجال درجه اول مملکت همیشه در حال وحشت به سر می بردند. احمد مرد مطلق العنان چین بود. این وزیر دارای زنان و جواهرات بی بدیلی بود و تعداد پسران وی به بیست و پنج تن می رسید که هر یک شاغل مقامی بزرگ در مملکت بودند. »
دهکده پارسی در جنوب چین
این دهکده احاطه شده در رودها و دریاچه ها، یکی از روستاهای معمولی چین است با خصوصیات جنوبی بودن آن، با همان مزرعه های برنج که درختان کاج که آنها را به قسمت های مساوی از هم جدا می کند، با همان خانه باغ های پر از خیزران و همان غازها و اردک ها که در همه رودخانه ها و ابراه ها با هم بازی می کنند.
اما این روستا حومه نشین خاوری شهر یانگ جئو (yangzhou) از استان جیانگ سو نامی عجیب و غیر متعارف دارد. (ده پارسی). جز این نام، رسم و ایین های دخیل و غیر چینی، راه و روش زندگی متفاوت با دیگر جای ها او را از دیگر روستاهای مجاور، مجزا و مشخص می کند. در این نکته تردیدی نیست که ساکنان این روستا از اعقاب پارسیان بازرگانی هستند که در عرض سال های 907-618 در سلسله تانگ به چین آمده اند.
آیین های عبادی، مراسم خاکسپاری مردگان و هدیه دادن به نیاکان مرده، همه در مقابل دو مجسمه طلا صورت می پذیرد که مظهر دو خدای آنها است. یکی خدای خوبی به نام پرسیا که مجسمه او صورتی مهربان دارد و دیگری"لون کیان" که یک دیو است و خدای بدی است.
گورهای این ده یا به شکل غلافه شمشیر است یا به شکل دیگهای قدیمی چین با دو دسته حلقه ای شکل. شکل و قیافه مردم این روستا نیز با دیگران تفاوت بسیار دارد. پیرمردی نود و نه ساله با نام "نایو کای" می گوید: دیگران همیشه به من می گویند ظاهر تو عجیب است.
او به ایرانیان شباهت بسیار دارد. با چشمانی در عمق نشسته، بینی راست و ریش انبوه. او به خاطر مشخصاتش از یک تبار اصیل پارسی است." نایو" نه فرزند دارد. بزرگترین پسرش هفتاد و هفت ساله است. این فرد با غرور و سربلندی از پسر بزرگ خود که بیست و شش سال دارد سخن می گوید که فارغ التحصیل کالج است. در این جا شصت و هفت خانوار با همین نام خانوادگی یعنی "نایو" زندگی می کنند.
در سلسله تانگ، شهر "یانگ جئو" (yangzhou) یکی از بنادر عمده بازرگانی بین المللی آسیا بود با موقعیت استثنایی یعنی جایی که جاده ابریشم به خط ارتباطی دریا می پیوست. بر اساس مدارک گذشته، در این سال حدود پنج هزار ایرانی و عرب برای کارهای تجاری در این ناحیه مستقر شده اند. بیشتر پارسیان به داد و ستد مروارید و دیگر سنگهای گرانبها می پرداختند.
امروزه، هنوز مردم این نواحی در مورد کسی که خودنمایی می کند و ثروت و دارایی خود را به رخ دیگران می کشد، ضرب المثلی دارند که نشان از گذشته پرافتخاری مردم ایران دارد. در این ضرب المثل می گویند، پارسیان با جواهر بازی می کنند.
این نکته مورد قبول همگان است که ده پارسی در زمان های بسیار دور یک بندر بوده است. جایی که کشتی های پارسیان در آن لنگر می انداخته است." وان شائو سیان" هفتاد و یک ساله از ساکنان این ده می گوید، نیاکان او در حدود سال های 1349 از "سو جو" (suzhou) به ده پارسی آمده اند. شهری که ده پارسی در اطراف آن قرار دارد، امروز یکی از شهر های پیشرفته کشور چین است.
وجود این دهکده حکایت از این دارد که در ان دوران، ایرانیان تا به آن اندازه در این مناطق سکونت داشته اند که اکثریت جمعیت را تشیکل می داده اند و دهکده را به نام اجتماع خود می خوانده اند.