تعریف جنگ رسانهای
استفاده از رسانهها برای تضعیف کشور هدف و بهرهگیری از توان و ظرفیت رسانهها اعم از رسانههای نوشتاری، دیداری شنیداری و به کارگیری اصول تبلیغات و عملیات روانی، به منظور کسب منافع، را جنگ رسانهای می گویند.
آنچه مسلم است جنگ رسانهای از برجستهترین مولفههای جنگ نرم و جنگهای مدرن در جهان کنونی محسوب میشود. جنگ نرم به مثابه راهبرد و استراتژی انتخابی نظام سلطه برای تسلط بر افکار و اراده ملتها تدوین و طراحی شده است.
اما بیشترین کاربرد جنگ رسانهها در هنگامه نبردهای نظامیشدت مییابد، البتهاین به آن معنا نیست کهاین کاربرد از اهمیت رسانهها در دیگر زمانها میکاهد، بلکه میتوان گفت جنگ رسانه در شرایط صلح نیز بین قدرتها و دولتها به صورت غیررسمی مورد استفاده قرار میگیرد. آنجا که قدرتها توان به میدان آوردن نیروی نظامی را ندارند و یا جامعه آنان قادر به تحمل تلفات انسانی نیست. به جنگ رسانهای روی میآوردند و از این ابزار به بهرهبرداری میکنند. جنگ رسانهای از جمله جنگهای بدون خونریزی و آرام محسوب میشود.
با توجه به آرام بودن جنگ رسانهای، میزان تخریب آن آنقدر زیاد است که حتی شهروندان کشورهای هدف، متوجه حجم سنگین این جنگ بر فضای روحی و روانی خود و اطرفیانشان نمیشوند.
اهداف جنگ رسانهای
هدف این جنگ تغییر کارکرد و عملکرد دولتها و ملتها در پشتیبانی از دیگر دولتها، و به ویژه کنترل افکار و اذهان عمومی مردم است.
کارکردهای جنگ رسانهای
این جنگ برخلاف جنگهای نظامیکه بین دو کشور یا چند ائتلاف و اتحاد با یک کشور صورت میگیرد، ممکن است بین یک گروه از کشورها صورت پذیرد، همچون جنگ رسانهای غرب با جهان اسلام یا نظام سلطه علیه انقلاب اسلامی.
رسانهها در تمامیجنگهای قرن بیستم به مثابه ابزاری برای جنگ روانی و تبلیغات جنگی از سوی بسیاری از کشورها مورد استفاده قرار گرفتند در جنگ جهانی دوم در حالی که نیروهای آلمان نازی در فوریه ۱۹۴۳ شکست سختی خورده بودند، رادیو آلمان به دروغپردازی مبنی بر مقاومت سربازان آلمانی در برابر سربازان روس مشغول بود. اما واقعیت این بود که نیروهای آلمانی در برابر رزم نیروهای روسی تسلیم شده بودند.
انواع شگردهای جنگ روانی:
تکنیک تصویرسازی یا انگاره سازی
انگاره سازی یکی از شیوه های عملیات روانی است که در نبرد رسانه ای از آن استفاده می شود. در این روش، نیروهای مهاجم سعی می کنند با ایجاد تصویری مطلوب از خود، تصویری مخدوش و ناموجه از نیروهای مدافع در اذهان مخاطبان ایجاد کنند.
کارل هوسمن در مورد انگاره سازی رسانه ها می گوید: رسانه ها، فضایی ساختگی ارائه می دهند، برداشتی ذهنی از جهان که ضرورتاً با جهان واقعی منطبق نیست. در رسانه ها، خبر، الزاماً همان چیزی نیست که اتفاق می افتد بلکه چیزی است که منبع خبری آن را ارایه می دهد.
برای هدایت افکار عمومی از واقعیات، انگاره هایی خلق می شود که تنها در راستای اهداف کارگزاران ارتباطی است. مانند ایجاد انگاره ای از ایران در رسانه های آمریکایی و غربی که درصدد است ایران را کشوری خشونت طلب جلوه دهد. این انگاره باعث می شود که در صورت تجاوز کشوری به ایران، افکار عمومی همسو با آن عمل کرده و به اعمال خلاف دیگران مشروعیت داده شود.
در تصویری که رسانه های غرب از اسلام ارایه می دهند، مسلمانان را افرادی بی رحم و با عقاید افراطی معرفی می کنند.
در رسانه های جهان شاهد انتشار گزارش جنایتی جدید بودیم و آن، سربریدن گروگانهایی با ملیت های مختلف به بهانه حضور هم میهنان آنها در عراق بود که به ویژه انتشار تصاویر این جنایات از برخی شبکه های تلویزیونی، بخش عظیمی از مردم دنیا را تحت تأثیر قرار داد. جالب آنکه در این تصاویر، مردان نقابدار سیاهپوشی که سر می برند، در پشت خود پرچم «لااله الاا…» و «محمد رسول ا…» نصب کرده و پیش از کشتن گروگانها، فریاد «ا… اکبر» سر می دادند و روشن است که این تصاویر چه تأثیر قابل توجهی در ایجاد نفرت از دین اسلام دارد.
کافی است، تصور کنید، وقتی یک شهروند فیلیپینی یا آمریکایی و اروپایی، تنها شناختش از اسلام را با چنین فیلم هایی که از تلویزیون مشاهده می کند، دریافت کند، چه دیدی از اسلام و مسلمانان در ذهن خود پیدا می کند؟
تکنیک دروغ
دروغ، بخشی از تاکتیکهای جنگ روانی محسوب میشود. در فریب با استراتژی دروغ بزرگ، کوشش میشود تا مخاطب مورد نظر، به سمت یک فضای روانی متفاوت با واقعیت سوق داده شود. این فضای درونی باید به گونهای ساخته و پرداخته شود که گروه هدف بدون ابزار مقاومت، در آن فضا قرار گیرد و مفاهیم و علائم انتقالی، مورد قبول و پذیرش او باشد.
از دیدگاه روانشناسی، فردی که در حال منازعه با دشمن است، همواره میکوشد تا خود را در موضع هوشیارانه و غالب نسبت به او قرار دهد؛ زیرا، احساس میکند که هر لحظه از ناحیه دشمن در معرض خطر قرار دارد و طبیعی است که در برابر هر حرکت و رفتار او نیز حساس باشد و در نتیجه، در مقابل آنها مقاومت کند؛ بنابراین، هنر تاکتیک فریب، شکستن این مقاومت در حریف یا دشمن است و البته، تردیدی نیست که این عمل با ظرافت و با دقت خاصی انجام میشود و بیشتر به تجربه و شناخت مجری طرح از گروه هدف بستگی دارد
به منظور روشن شدن بحث و برای نمونه، چند دروغ بزرگ، که در راستای منحرف کردن ذهن گروههای هدف و دیگر دولتها آمده است، ارایه میشود.
- دروغ القاعده
ریچارد پل، مشاور پنتاگون، مدعی بود که احمدالعانی یکی از اعضای برجسته القاعده در ماه آوریل سال ۲۰۰۱، در پراگ با محمد عطا از هواپیما ربایان انتحاری عملیات ۱۱ سپتامبر ملاقات کرده است. در حالی که اکنون ثابت شده که بین صدام و القاعده هیچگونه همکاری وجود نداشته است. در پاییز ۲۰۰۲ دولت آمریکا مطلع شد که چنین ملاقاتی بین محمدعطا و العانی نیز وجود خارجی نداشته است. العانی در دوم ماه جولای سال ۲۰۰۳ در عراق دستگیر و منکر چنین ملاقاتی شده است.
دولتهای بزرگ برای تهییج افکار عمومی و همسو کردن دیگر کشورها برای حمله به کشور هدف رسماً دروغ میگویند. تاریخ معاصر جهان موارد فراوانی از این گونه دروغپردازیها را به یاد دارد. به نظر میرسد توسل به این شیوه برای آغاز یا مدیریت جنگ به سنت دیپلماسی قدرتهای بزرگ تبدیل شده است.جنگ به سنت دیپلماسی قدرتهای بزرگ تبدیل شده است.
تکنیک فریب
فریب عبارت است از ارائه وارونه واقعیت برای دستیابی به برخی برتریها. فریب سیاسی از طریق داشتن روابط دیپلماتیک یا بینالمللی و فریب نظامی از طریق عملکرد نیروهای نظامی حاصل میشود. اگر یکی از طرفین موقعیت تهاجمی بیشتری داشته باشد میتواند در عملیات فریب نیز موفقتر باشد. طرف آغازگر عملیات فریب میتواند در ماهیت مقابله نقش تعیینکنندهای ایفاء کند و به این ترتیب میزان کنترل او بر عملیات بیشتر خواهد بود. مزیت عمده برای طرف آغازگر، بهرهبرداری مناسبتر از زمان است. هرچند ممکن است مخاطب موردنظر بر پایه عناوین عملیات فریب طرف آغازگر، اقدامی به عمل نیاورد، اما باید زمانی را برای ارزیابی سناریوهای فریب و یا کسب اطلاعات دیگر، صرف کند که این امر به نفع طرف آغازگر است.
فریب (نظامی یا سیاسی) عبارت از دستکاری، تحریف، کتمان، تزویر یا شواهد موجود که در دسترس طرف مقابل است. تاریخ نشان داده است که با تقویت دریافتها و باورهای کنونی دشمن، بهتر میتوان عملیات فریب را اجرا کرد تا با متقاعد کردن او به تغییر افکارش. کارکنان عملیات روانی باید به دشمن تلقین کنند که راهی را که انتخاب کرده، بهترین گزینه ممکن است تا بدین ترتیب او را از اندیشیدن به طرحها و راههای جایگزین دیگر، باز دارند. اگر مردم دو گزینه پیش رو داشته باشند، گزینهای را انتخاب میکنند که با دیدگاه کنونی آنها مطابقت دارد. اغلب مردم آنچه را که به آن میاندیشند، باور دارند. از دیدگاه روانشناسی، مردم شواهدی را میپذیرند که تصورات و عقاید از قبل شکل گرفته آنها را تأیید کنند. مردم عموماً به شواهد مطابق با دیدگاههایشان، بیش از حد لازم اهمیت میدهند و شواهد مغایر با این دیدگاهها را رد میکنند. کارکنان عملیات روانی باید تا حد امکان از تلقین برخی چیزها که مخاطبان آمادگی و استعداد باور آن را ندارند، اجتناب کنند. در جنگ جهانی دوم هیتلر بر این باور بود که متفقین به دلیل مشکلات پوشش هوایی و لزوم وجود یک فرودگاه بزرگ، هرگز از سمت بندر کلایزدر دریای شمال حمله نخواهند کرد. اما متفقین نیز از این باور وی بهرهبرداری کردند.
تکنیک نامگذاری معکوس
این شیوه تبلیغاتی از روشهای بسیار رایج تبلیغات غرب است. در این روش تلاش می شود به تناسب هدفهای تبلیغاتی برای مفاهیم نامگذاری شود. به عنوان مثال، «استعمار» در لغت به معنی طلب آبادی و عمران است؛ اما غرب این کلمه را در مورد تسخیر و اشغال کشورها به کار گرفته و امروز حتی در اثر تکرار این کاربرد معکوس، مفهوم واقعی کلمه عوض شده است. چنین است کلماتی که در فرهنگ تبلیغات با مقاصد ویژه به کار گرفته می شود.
تکنیک فرافکنی
فرافکنی که در انگلیسی «PROJECTION» خوانده می شود، واژه ای است که از دنیای روانشناسی به حوزه ارتباطات راه یافته است.
نسبت دادن ناآگاهانه اعمال عیبها و عادتهای ناپسند خود به دیگران که سازوکاری دفاعی است ، نمادی از فرافکنی در حوزه روانشناسی است.
فرافکنی در حوزه سیاست و رسانه اما ناآگاهانه نیست بلکه طبق یک سناریوی خبری هوشمندانه صورت می گیرد. تصمیم سازان رسانه بیشتر برای تبرئه کردن یک طرف و انداختن گناه به گردن طرف دیگر مناقشه از این روش استفاده می کنند. فرافکنی در صورتی که در رسانه بخوبی مدیریت شود ، می تواند با برانگیختن واکنش های هیجانی افکار عمومی جامعه هدف را به سمت دلخواه سوق دهد.
تکنیک برجسته نمایی
رد پای تکنیک برجسته نمایی را می توان به راحتی در بیشتر طرحهای عملیات روانی آمریکا علیه ایران یافت. امروزه، کمتر خبر، پیام، گزارش یا تحلیلی در رادیوهای ضد ایرانی پخش می شود که در آن، یک یا چند نارسایی اقتصادی، اجتماعی، اداری و امنیتی در ایران برجسته نشده باشد. برای مثال آنان حادثه ای مانند وقوع یک تصادف خونین در جاده های ایران را به بهانه ای برای پخش ساعتها برنامه در خصوص ناکارآمدی و بی توجهی دولت اسلامی در حفظ جان شهروندانش تبدیل می کنند.
تکنیک برجسته سازی
برجسته سازی، شایع ترین روش مورد استفاده رسانه ها است.آنان در خصوص استفاده رسانه ها از این روش به نقل از کورت لنگ و گلاریز، از پیشگامان فرضیه برجسته سازی رسانه ای می نویسند: رسانه های جمعی توجه را به موضوعات خاص سوق می دهند. آنها از چهره های سیاسی تصاویر عمومی می سازند.
آنها همواره موضوعاتی را مطرح می کنند که افکار عمومی ناگزیر باید درباره آنها فکر کند. براون مدعی شده است که «عملیات روانی یعنی گزینش برخی اخبار، اطلاعات و تصاویر و برجسته سازی و تکرار آنها».
تکنیک شایعه
یکی از آسیبهایی که اخیراً شاهد آن هستیم رواج شایعات است. البته شایعات به مقتضیات زمان و در برهههایی خاص، ماهیتی متفاوت داشته و بنا به نیازها و فراخور حال منابع به وجود آورنده آن، گاهی کمرنگ و در زمانی پررنگ میشود.
شایعات با توجه به ماهیت و قدرت تأثیرگذاری آن میتوانند اضطراب اجتماعی را افزایش داده و میزان بهرهوری و تولید را کاهش دهند و چرخه اقتصاد را فلج کرده و اعتبار اجتماعی افراد، مؤسسات و کشورها را خدشهدار کنند. بعضاً ممکن است شایعهای به طور فوقالعادهای قوت یابد و آنچنان در اذهان آحاد مردم رسوخ کند که اطلاعیهها و توضیحات منابع رسمی دولتی هم به سهولت نتواند آن را تکذیب و از افکار مردم خارج کند.
شایعه در همه جا و در تمامی طبقات اجتماعی وجود دارد و قدیمیترین رسانه گروهی است. پیش از آنکه نوشتار به وجود آید، گفتار، تنها شیوه ارتباط بود و شایعه خبرها را منتقل میکرد، کسانی را خوشنام و برخی را بدنام میساخت و جار و جنجال و حتی جنگ به راه میانداخت. امروز نیز، به رغم ظهور روزنامه، رادیو و تحول عظیم رسانههای دیداری شنیداری، شایعات خاموش نشدهاند و عموم مردم کماکان برخی خبرها را دهان به دهان منتقل میکنند. پیدایش رسانهها نه تنها نتوانسته است مانع از پخش شایعه شود، بلکه آن را به گونهای تخصصی ساخته است، به طوری که امروزه هر شیوه ارتباطی، محدوده خاصی دارد.
وسیله انتقال شایعه، عموماً کلام است. البته گاهی نیز شایعات در روزنامهها به چاپ میرسند یا از رادیو پخش میشوند. در عین حال، ناشران و مسئولان پخش رادیو، که احساس مسئولیت میکنند، در حال آموختن چگونگی حفاظت از رسانههای گروهی خود در قبال انتشار شایعاتاند. از سوی دیگر، اعلامیههای بدنامکننده و پخش بیمسئولانه در مطبوعات، مبدل به محملهای متداول انتقال و انتشار شایعات زیانآور شدهاند
وظیفه دستگاههای مسئول جمهوری اسلامیدر اجرا و مقابله با جنگ رسانهای
- برنامهریزی میانمدت و بلندمدت درخصوص مقابله با جنگ رسانهای نظام سلطه و اجرای طرحهای اطلاع رسانی بین المللی.
- توسعه کمیو کیفی دستگاههای مرتبط و امکانات و تجهیزات مورد نیاز.
- شناسایی عوامل و امکانات داخلی، و منطقهای مرتبط و امکانات و تجهیزات مورد نیاز.
- شناسایی عوامل و امکانات داخلی، منطقهای و فرامنطقهای این جنگ.
- آموزش، توجیه و تربیت متخصصین مورد نیاز این نبرد.
- برگزاری همایش، نشستهای تخصصی و هماندیشی، ارتقاء سطح فعالیتهای رسانهای.
- بهرهگیری از فناوری برتر رسانهای و امکانات نوین ارتباطی در جهت مقابله با هجوم رسانهای.