پاسخ های زبان فارسی 1
فعالیت ۱ ، ص ۱۰
ساخت واژه های چشمش، متدیّن و بپرند چون با قاعده ی واجی تناسب دارند، امکان پذیر است ولی ساخت واژه ی « داگک» چون با قاعده ی واجی تناسب ندارد، امکان پذیر نیست.
فعالیت ۲ ، ص ۱۲
۱- پرنده ، آسمان آبی را نشانده است . این جمله از نظر معنا غلط است ، باید گروه فعلی دیگری جانشین گروه فعلی «نشانده است » شود تا معنی جمله طبق قواعد معنایی زبان معیارگردد :
پرنده ، آسمان آبی را پیمود یا پرنده در آسمان آبی پرواز کرد .
۲- کیفم با دلخوری مدادش را تراشید . این جمله از نظر معنا غلط است . باید گروه اسمی دیگری ، جانشین گروه اسمی «کیفم » شود . ← علی با دلخوری مدادش را تراشید .
خود آزمایی درس اول ( قواعد ترکیب ) صفحه ی ۱۳
۱- قاعده ی نحوی:زهراتکالیف زهرا را نوشت. صحیح:زهرا تکالیفش را نوشت.
قاعده معنایی:کتابم به دوستم سلام کرد. صحیح: مریم به دوستم سلام کرد.
2- صامت+مصوت: به-با
صامت+مصوت+صامت:پیر –نان-نور
صامت+مصوت+صامت+صامت:دوست-کاشت- درس
3-
· «امیرکبیر دولتی دبیرستان » خلاف قواعد هم نشینی است .
· « دانش آموز در درس خواندن کوشا هستند . » خلاف قواعد نحوی است ، زیرا نهاد جدا و پیوسته با هم مطابقت ندارد .
· «کتاب پرنده را شکار کرد . » خلاف قواعد معنایی است ، زیرا «کتاب » نمی تواند پرنده را شکار کند ، باید به جای گروه اسمی « کتاب » یک گروه اسمی دیگر مثل«صیاد» جانشین شود← صیاد پرنده را شکار کرد
4- ابوعلی سینا (نهاد) در همان زمان(متمم قیدی) در همدان (متمم قیدی) تدریس (مفعول) می کرد (فعل) ابوعلی سینا تدریس می کرد ( یک جمله ی سه جزئی مفعولی ) * متمم قیدی جزء اجزای اصلی جمله نیست
۵- * ابتدا هجاهای یک واژه را بخش بخش می سازیم سپس واج های آن را نشان می دهیم.
· گل:صامت+مصوت+صامت
· رعد: صامت+مصوت+صامت+صامت ماه:صامت+مصوت+صامت
· خویشتن: 1-خویش:صامت+مصوت(ی)+صامت ۲-تَن:صامت+مصوت+صامت
· دانشمند: 1. دا:صامت+مصوت 2. نِش:صامت+مصوت+صامت 3. مَند:صامت+مصوت+صامت+صامت
· خورشید: 1. خور:صامت+مصوت( ـُ )+صامت 3. شید:صامت+مصوت+صامت
· مؤذّن: 1. مو: صامت+مصوت( ـُ ) 2. ءَذ:صامت( ء )+مصوت+صامت 3. ذِن:صامت+مصوت+صامت
فعالیت ۱، ص ۱۴
جمله های مستقل یک فعلی (ساده ) :
۱- دمای اجرام آسمانی چه قدراست ؟
۲- کی و چگونه پدید آمده اند ؟
۳-با گذشت زمان ، چه تغییراتی در آن ها ایجاد شده است ؟
۴-چه تاثیری بر اجرام آسمانی دیگر دارند ؟ ۵-آینده ی آن ها چگونه خواهد بود ؟
جمله های مستقل چند فعلی (مرکب ) :
۱- اختر شناسی علمی است که به مطالعه ی اجرام آسمانی می پردازد .
۲- بسیاری از اختر شناسان کوشیده اند به پرسش هایی از این قبیل پاسخ دهند که هریک از اجرام آسمانی در چه فاصله ای از زمین قرار دارند؟ . . .
فعالیت ۲ ، ص ۱۶
گروه اسمی هسته تعداد واژه تعداد تکواژ
این پرسش ها : پرسش (هسته) / تعداد واژه: ۲ (این ، پرسش ها) / تعداد تکواژ: ۴ ( این ، پرس ، ـِ ش ، ها)
دمای اجرام آسمانی : دما(هسته) / تعداد واژه: ۵ (دما ،یِ، اجرام ، ـِ ،آسمانی)/ تعداد تکواژ: ۶ (دما،یِ،اجرام، ـِ ، آسمان ، ی)
ابزارهای گوناگون: ابزار(هسته) / تعداد واژه: 3 ( ابزارها ، یِ ، گوناگون)/ تعداد تکواژ: ۶ (ابزار، ها ، یِ ، گون ، ا ، گون)
آینده ی آن ها: آینده(هسته) / تعداد واژه: ۳ (آینده ، یِ ، آن ها)/ تعداد تکواژ: ۵ (آی ، نده ، یِ ،آن ، ها)
مشاهده ی اجرام آسمانی : مشاهده(هسته)/ تعداد واژه: ۵ (مشاهده ، یِ، اجرام ، ـِ ، آسمانی) تعداد تکواژ: ۶ (مشاهده ،یِ،اجرام، ـِ ،آسمان ، ی)
شاخه های تخصصّی: شاخه (هسته)/ تعداد واژه: ۳ (شاخه ها ، یِ ، تخصصّی) تعداد تکواژ: ۶ (شاخ ، ه، ها ، یِ ، تخصص ، ی)
تاریخچه ی جهان : تاریخچه (هسته) / تعداد واژه: ۳ (تاریخچه ، یِ ، جهان) تعداد تکواژ: ۴ (تاریخ ، چه ، یِ ، جهان)
خود آزمایی درس دوم (جمله ) ، ص ۱۹
۱-اخترشناسان: اختر:تکواژآزادقاموسی/شناس:آزادقاموسی/ان:وابسته ی تصریفی
تاریخچه: تاریخ:آزادقاموسی/چه:وابسته اشتقاقی
آفریدگار: آفرید:آزادقاموسی/گار:وابسته ی اشتقاقی
قشنگ تر: قشنگ: آزاد قاموسی/ تر: وابسته ی تصریفی
نیکوترین: نیکو:آزادقاموسی/ترین: وابسته تصریفی
گل خانه: گل وخانه هردو آزادقاموسی
دانش پژوه:دان:آزادقاموسی/-ش:وابسته اشتقاقی/پژوه:آزادقاموسی
۲- الف) شاعری غزلی بی معنا و بی قافیه سروده بود . ( مستقل ساده )
ب) آن را نزد جامی برد . ( مستقل ساده )
پ)پس ازخواندن آن گفت:«همان طوری که دیدید ، در این غزل از حرف «الف» استفاده نشده است . » (مستقل مرکب)
ت) جامی گفت : «بهتر بود از سایر حروف هم استفاده نمی کردید !» ( مستقل مرکب )
۳-
انتصاب : همان یک انتصاب نادرست او / انتساب : چنین انتساب عالی خانواده
تعلّم : همین تعلّم دوره ی ترتیب معلّم شیراز/ تالّم : بزرگترین تالّم خاطر دوران کودکی مادر بزرگ حیات : حیات : شورانگیز عاشقانِ دلسوخته ی الهی/ حیاط : بزرگ ترین حیاط مدرسه ی شهر ما
جذر : جذر این عدد چهار رقمی/ جزر : جزر فریبنده ی رودخانه ی اروند
برائت:همین برائت مسلمانان جهان از مشرکین/ براعت: این براعت طبع بزرگان دین اسلام
خویش: همان خویشان بزرگ پدر او/ خیش: این خیش فرسوده ی مزرعه ی ما
صواب:این دو کار صواب دانش آموزان مدرسه ما/ ثواب: بهترین ثواب آخرت انسان ها
خود آزمایی درس سوم (ویرایش ) ، ص ۲۹
۱-
موضوع ساده اما نگران کننده این است که وقتی انرژی بدن کاهش یابد می تواند، به راحتی شما راعصبانی کند.
موضوع ساده اما نگران کننده این است که کاهش انرژی بدن موجب عصبانیت شما می شود .
اکنون شرکت های تعاونی از موقعیت خوبی برخوردارند .
اکنون شرکت های تعاونی موقعیت خوبی دارند .
- مجریان ( اجرا کنندگان ) این طرح باید جرئت خطر کردن را داشته باشند .
- لازمه ی اجرای این طرح خطرکردن است .
- نبود برنامه ی مناسب مانع اجرای به موقع فعالیت های ورزشی شده است .
- عدم (نبود) برنامه ی مناسب ، فعالیت های ورزشی را به تأخیر انداخته است .
کاهش بارندگی در سال گذشته درکمبود منابع آب های زیرزمینی موثّر بوده است .
کاهش بارندگی پارسال (سال گذشته ) باعث کمبود آب های زیرزمینی شده است .
بخش بعدی برنامه را ببینید .
به بخش بعدی برنامه توجه بفرمایید .
مورّخان جرئت کردند کشف خود را افشا کنند .(آشکارکنند)
مورخان با جرئت کشف خود را افشا کردند .
-ادامه ی چنین تمرین هایی و تأکید بر آن ها مهارت های نگارشی را تقویت می کند .
در این مواقع انسان دچار خود پرستی می شود که پسندیده نیست .
- در این مواقع انسان دچار خود پرستی بیهوده ای می شود .
حسن به برادرش گفت :« مقاله ات منتشر شده است .»
حسن به برادرش گفت :« مقاله ام منتشر شده است .»
حسن خبر انتشار مقاله ی برادرش را به وی داد .
حسن خبر انتشار مقاله ی خود را به برادرش داد .
۲-
الف) واژه هایی که از نظر شکل نوشتار و گفتار یکسان هستند .
کنار: آغوش
چنگ: دست
لب :کنار
کنار: ساحل
چنگ : نوعی ساز
لب : عضو بدن
ب) واژه هایی که در یک واج اختلاف دارند :
گِل
پَر
صَخره : تخته سنگ
گُل
پُر
سُخره : ریشخند
پ) واژه هایی که از نظرتلفظ یکسان و از نظر نوشتار متفاوت است .
خواست
خوان
حیاط
خاست
خان
حیات
3-
پرور+ش + گاه + ی یا ( ها)
زیب+ ا + پسند + انه
نا + جوان+ مرد+ انه یا ( ی )
سر+ افراز+ ی (ان)
فرا+ گیر + ی
فرمان + برد + ار + ی
خود آزمایی درس چهارم(املای «همزه » در فارسی ) ، ص ۳۴
۱-
نشئت
اداره
مؤانست
مآخذ
مرئوس
اشمئزاز
سؤال
ائتلاف
ملجأ
2-
الف. برخی از حروف الفبای فارسی شکل نوشتاری متفاوت ولی صدای مشترک دارند (هـ ، ح ) ( س ، ث، ص) (ز، ذ، ض ، ظ) (ق، غ) (ت، ط) (ء ، ع )
ب. واژه های هم آوا؛ همچون:
خواست
خوان
حیاط
خاست
خان
حیات
پ. ترکیب های عربی رایج در زبان فارسی که صورت املایی متفاوت و دشواری در زبان فارسی دارند؛ مانند: بالاخره ، حتماً و ...
۳-خوار، نیایش ، شب پره ، والسلام ، خویش ، شنبه ، دست بند، منبر، سنبل
خودآزمایی درس پنجم ( مطابقت نهاد و فعل ) ، ص۴۱
۱- «جوشید» و«ترکید» چون ناگذر هستند ، مجهول نمی شوند و باید ابتدا آن ها را گذرا کنیم ، سپس مجهول سازیم .
الف )آب جوشید . الف ) بادکنک ترکید.
ب )آشپز آب را جوشاند. ب ) احمد بادکنک را ترکاند.
پ )آب جوشانده شد . پ ) بادکنک ترکانده شد
ت) بلی ت ) بلی
۲- آن ها با اسب حرکت کردند ، ما نیز به دنبالشان (حرکت کردیم : لفظی) . (ما : لفظی ) صبح زود رسیدیم . آن ها زودتر ( از ما : لفظی ) ( رسیدند : لفظی ) شهرمیان دشت گسترده بود . (شهر: لفظی ) پر از دارودرخت
( بود : لفظی ) (شهر: لفظی) حالتی رویایی ( داشت : معنوی ) مثل این بود که ( ما : لفظی ) به بهارستانی نادیده چون مینو قدم نهاده ایم . (شهر: لفظی) در قرن سوم بنا شده بود . از آن زمان تاکنون ، (شهر: لفظی) آرام و سبز در کنار کویر نشسته۱ چشم به راه آمدن مسافری بود که ( آن مسافر: لفظی ) به دیدارش میآمد .
3- دانایان ←ی پختگی ← گ ترشیجات ← ج بچگانه ← گ سخن گویان ← ی گرسنگان ← گ روستایی ← ی نامه ای ← ء (همزه)
بانوان ← و banu + an = banu v an زانوان← و zanu + an = zanu v an
خودآزمایی درس ششم (نگارش تشریحی) ص ۴۸
۱و۲- به عهده ی دانش آموز است .
۳-
q اگر گوینده و نویسنده به صحت مطلبی اطمینان نداشته (باشند) نباید آن را بیان ( کنند) . ← در کتاب فعل با نهاد مطابقت ندارد .
q جمله نیاز به ویرایش ندارد . ← فعل با نهاد مطابقت دارد .(هردو مفرد است )
q درصورتی که گفتارمان با رفتارمان مطابقت نداشته (باشد) ، اعتماد مردم را ازدست می دهیم . ←درجمله اول فعل با نهاد مطابقت ندارد .
q این مسئله در شورای دبیرستان مطرح ( شد ) و مورد بررسی قرار گرفت ← (شد ، بدون قرینه حذف شده است )
q جمله نیاز به ویرایش ندارد. -
۵- بامدادان : زمان شادان : قید کندوان : مکان
سپاهان : مکان پاییزان : زمان گیاهان ، و سواران و مردان : «ان» علامت جمع است .
فعالیت ۱ ، ص ۴۹درس هفتم
فعل
شخص
زمان
گذر
معلوم یا مجهول
وجه
نمی خواندند
سوم شخص جمع
ماضی استمراری
گذرابه مفعول
معلوم
اخباری
می نشاندیم
اول شخص جمع
ماضی استمراری
گذرای سببی به مفعول
معلوم
اخباری
دوخته نمی شد
سوم شخص مفرد
ماضی استمراری
ناگذر ( معلوم این فعل گذرا است )
مجهول
اخباری
بیایند
سوم شخص جمع
مضارع التزامی
ناگذر
معلوم
التزامی
داشتندمی آمدند
سوم شخص جمع
ماضی مستمر
ناگذر
معلوم
اخباری
فعالیت ۲ ،ص۵۲
پخت : او را پختند. ( از نظر فکری آماده کردند ) از گرما پختم. ( خیلی گرمم شد)
او خیال تازه ای می پخت .( او فکر تازه ای در سر می پروراند ) میوه پخت .( رسید )
او در این کار کاملاً پخته شده است .( تجربه کسب کرده است ) مادر غذا را پخت .( طبخ کرد)
اوچنان هوسی در دل پخت . ( میل به هوس را به دل راه داد.)
دوخت : چشم به دردوخت .(خیره شد) دهانش را دوختند .(بستند)
خودش برید و خودش دوخت .( مطابق میل خود کاری را انجام داد ) لباس را دوخت ( به هم وصل کرد ) او را با تیر به درخت دوخت.(چسبانید)
فعالیت ۳ ، ص ۵۳
ساده معنی پیشوندی معنی
یافتن و بازیافتن: پیداکردن ، چیزی به دست آوردن // تفاوت معنایی ندارد
آمدن : متضاد رفتن / برآمدن: بالا آمدن ، طلوع کردن // تفاوت معنایی دارد
گردانیدن : نمودن، چرخاندن / بازگردانیدن: مراجعت دادن ، پس فرستادن // تفاوت معنایی دارد
گذشتن: عبورکردن، صرف نظر کردن/ درگذشتن: مُردن// تفاوت معنایی دارد
فرستادن: ارسال کردن/ بازفرستادن: پس دادن، برگرداندن// تفاوت معنایی دارد
آسودن: آرام گرفتن ، آرمیدن / برآسودن: آرام گرفتن ، استراحت کردن // تفاوت معنایی ندارد
گماشتن: کسی را به کاری منصوب کردن/ برگماشتن: منصوب کردن ، وکیل کردن// تفاوت معنایی ندارد
گرفتن: پذیرفتن ، اخذ کردن/ فراگرفتن: آموختن ، احاطه کردن// تفاوت معنایی دارد
داشتن: دارا بودن / واداشتن: وادارکردن// تفاوت معنایی دارد
خودآزمایی ، درس هفتم(گروه فعلی) ، ص ۵۵
۱- علی ، دوستم را با اتوبوس به ییلاق بُرد و یک هفته او را در آن جا گذاشت .
- سال گذشته که دوستان او را به کوهنوردی برده بودند، سنگ بزرگی را از کوه غلتاندند و به درّه انداختند.
۲-
خوردن:
- خورد: او غذا خورد . ← ۳ جزئی مفعولی
- برخورد : ما در راه به هم برخوردیم . ← ۳ جزئی متممی
- فروخورد : او خشم خود را فرو خورد . ← ۳ جزئی مفعو لی
داشتن :
- داشت: من چند کتاب داشتم . ← ۳ جزئی مفعولی
- برداشت: او کتاب را برداشت . ← ۳ جزئی مفعولی
- واداشت : او مرا به این کار واداشت . ( وادار کرد ) ← ۴ جزئی مفعولی ، متممی
- بازداشت : او مرا از این کار بازداشت (منع کرد). ← ۴ جزئی مفعولی ، متممی
چیدن :
- چید: او میوه ها را از درخت چید. ← ۳ جزئی مفعولی
- برچید: دست فروش بساطش را برچید.(جمع کرد) ← ۳ جزئی مفعولی
گشتن :
- گشت : او تمام خیابان راگشت . ← ۳ جزئی مفعولی
- برگشت : او دیروز ازمسافرت برگشت. (آمد) ← ۲ جزئی
آشفتن :
- آشفت : پدر ازحرکات او آشفت . ( غضبناک شد) ← ۳ جزئی
- برآشفت : او از سخنان من برآشفت. (غضبناک شد) ← ۳ جزئی
انگیختن:
- برانگیختن : شکوفه های بهاری احساس شاعرانه در ما برمی انگیزد.
بستن :
- بست : در اتاق را بست . ← ۳ جزئی مفعولی
- بربست : او بار خود را بربست . ۳←جزئی مفعولی
- فروبست : اوچشمش را فروبست . ←۳ جزئی مفعولی
رسیدن :
- رسید : فریده به خانه رسید . ← ۲ جزئی
- فرارسید : فصل زمستان فرارسید. ← ۲ جزئی
- در رسید: یکدفعه او دررسید . (آمد) ← ۲ جزئی
بردن :
- برد: فریبا بچه را به مدرسه برد. ← ۳ جزئی مفعولی
- فروبرد: او سرش را در آب فرو برد. ← ۴ جزئی مفعولی ، متممی
ریختن :
- ریخت : آب بر زمین ریخت . ← ۲ جزئی
- فرو ریخت : باران از آسمان فرو ریخت . ← ۲ جزئی
گرداندن :
- گرداند: باران هوا را سرد گرداند. ← ۴ جزئی مفعولی ، مسندی
- برگرداند: او کتاب را برگرداند. ← ۳ جزئی مفعولی
- بازگرداند: او هدیه را بازگرداند.( پس داد) ← ۳ جزئی مفعولی
خواندن :
- خواند: او کتاب را خواند . ← ۳ جزئی مفعولی
- فراخواند : مدیر دانش آموز را فراخواند. ( احضار کرد ) ←۳ جزئی مفعولی
- فروخواند : او سخن را به گوشش فرو خواند .( بدو فهماند ) ← ۴ جزئی مفعولی – متممی
ماندن :
- ماند : فاطمه در خانه ماند . ← ۲ جزئی
- فروماند : ماه از جمال محمد( ص ) فروماند . ( متحیر شد ) ←۳ جزئی متممی
- درماند : خسرو از جواب دادن درماند . (عاجز شد) ← ۳ جزئی متممی
- بازماند : او از ادامه راه باز ماند . ( خسته شد ، عقب افتاد ، عقب ماند ) ←۳ جزئی متممی
خواستن :
- خواست : علی از من کتاب خواست . ←۳ جزئی مفعولی
- درخواست و باز خواست : در زبان معیار به صورت فعل پیشوندی کاربرد ندارد و معمولاً در معنی مصدری به کار می رود . درخواست او مثل درخواست او منطقی نبود .
۳-
او در منزل استیجاری ( اجاره ای ) زندگی می کند.
همه ی بچّه ها به او احسنت گفتند. مسح سر و پا از اعمال وضو است.
خود آزمایی درس هشتم (زندگی نامه نویسی) ، ص ۶۳
1- تکلیف دانش آموزان است .
۲- بیان غیر مستقیم به شیوه ی داستانی یا رمان گونه بااستفاده از گونه ی ادبی
فعالیت درس نهم (جمله ی ساده واجزای آن ) ص ۶۷
آموختن:
من این مطلب را از او آموختم . ( یاد گرفتم) ←۴ جزئی مفعولی متممی
من این مطلب را به او آموختم . (یاد دادم ) ← ۴ جزئی مفعولی متممی
من مطلب را آموختم .( درک کردم) ← ۳ جزئی مفعولی
گرفتن :
خورشید گرفت ( تاریک شد ) دوجزئی
آب همه جارا گرفت ( احاطه کرد) سه جزئی
علی علیه السلامدست یتیمان را می گرفت.(کمک می کرد) سه جزئی
دامدار برّه را از شیر گرفت. (جدا کرد) چهار جزئی
خود آزمایی درس یازدهم (بازگردانی و بازنویسی)
1- الف) اگر تو هوشمندی به معنی توجه کن زیرا که ظاهر و لفظ به جای نمی ماند بلکه معنی حقایق معنوی پایدار است .
ب) من از روییدن خار بر سر دیوار دانستم که ناکس با این بالانشینی ها ( مقام ها ) کس نمی گردد.
مصراع دوم : که ناکس کس نمی گردد بدین بالانشینی ها
1 4 5 6 2 3
پ) اگر همواره خواستار موفقیت هستی راه و رسم بردباری را از مورچه بیاموز.
ت) دوباره پلک دلم می پرد این ، نشانه چیست ؟ شنیده ام که این نشانه ی آمدن کسی به مهمانی است .
مصراع دوم : شنیده ام که می آید کسی به مهمانی
1 2 6 3 4 5
فعالیت 1 درس دوازدهم (نظام معنایی زبان )
سعید کتاب را برد .(حمل کرد) سعید مسابقه را برد .(برنده شد)
سعید خوابش برد .(بیهوش شد) سعید آبرویش را برد .
فعالیت 2،
تفاوت دومصراع
1. معنی بیت: بیت اول وقتی ازخدا شدی(به خدا روی آوردی)همه چیز ازآن تو خواهد شد ( همه چیز به تو روی
می آورد). بیت دوم وقتی ازخدا برگشتی(روی برگرداندی )همه چیزازتو برمی گردد و به تو پشت می کند.
2. معنی : فعل گشتن درمصراع اول به معنی شدن (روی آوردن ) است و در مصراع دوم برگشتن (روی برگرداندن ، دور و جداشدن ) است .
3. آهنگ : در مصراع اول آهنگ، افتان و در مصراع دوم، خیزان است .
4. درنگ : درمصراع اول بین«چیز» و« از» درنگ لازم نیست ولی درمصراع دوم بین «چیز»و «از» درنگ لازم است .
5. تکیه : در مصراع اول تکیه ی فعل «گشت » بر هجای اول (گشتی) و درمصراع دوم تکیه بر هجای دوم «تی» است . و در مصرع دوم فعل « گشت » باید با کشش خوانده شود .
فعالیت 3 ،
قدیم
جدید
دستور[1]
وزیر، فرمان ، اجازه
دستور زبان فارسی (فرمان )
ب
تحول معنایی
رکاب
حلقه مانندی فلزی که دردو طرف زین مرکوب آویزند و به هنگام سوار شدن پا را در آن کنند .
قسمتی از ماشین که برای سوار شدن بر آن پا می گذارند ، رکاب دوچرخه
ت
با حفظ معنی قدیم معنی جدید پذیرفته است
تماشا
راه رفتن
نظاره کردن ، گردش کردن
ب
تحول معنایی
کثیف
متراکم ، دارای جرم
آلوده و ناپاک
ب
تحول معنایی
رعنا
دراز و احمق ، ابله ، خود پسند
زیبا و خوش اندام
ب
تحول معنایی
دیوار
جداری دراطراف خانه وزمین
جداری در اطراف خانه وزمین
پ
معنی یکسان است
سفینه
کشتی
فضا پیما
ب
تحول معنایی
قوس
کمان
خط خمیده
ب
تحول معنایی
کرسی
تخت حکومت ، مرکز حکومت
چهار پایه که آتش زیرآن می گذارند ولحاف روی آن قرا می دهند، صندلی
ب
تحول معنایی
سپر
ابزار جنگی
سپر ماشین
ت
با حفظ معنی قدیم معنی جدید پذیرفته است
زین2
زین اسب ، ابزار جنگی
(زین دوچرخه ، زین اسب )
ت
با حفظ معنی قدیم معنی جدید پذیرفته است
دستار
سربند ، دستمال
ـــــــــــــــــــــ
الف
کاربرد ندارد
جامه
لباس ، پارچه ، بستر و فرش
لباس
پ
معنی یکسان است
خود آزمایی درس دوازدهم
1- نزاجا: نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران
نهاجا: نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران
اتکا: اتحادیه تعاونی های کارکنان ارتش یا اداره تدارکات کارکنان ارتش
هما: هواپیمای ملی ایران
2- پوش : پوشه ، پوشش، پوشاک ،کف پوش ، روپوش نوش : نوشابه ، خوش نوش ، نوشین / کوش: کوشش ، کوشا ، سخت کوش
3-
لغت
قدیم
جدید
شوخ
چرک
مزاح
سوگند
گوگرد ، سودسوز آور
قسم
حوصله
چینه دان
صبر
پیکان
نوک تیزِ فلزی تیر
نوعی ماشین
سیاست
تنبیه
سیاست
4- خوی : عرق / انگبین : عسل / بابزن : سیخ کباب / پزوپزن : غربال / درزی : خیاط / چخیدن : ستیزه کردن
5- هوش بری ، یادمان ، گفتمان ، کالبدشناسی ، تورم ، یارانه ، رایانه ، آسیب شناسی ، بسامد
6- سکّو، ملّای روم ، معلّم، ابهت ، دکّان ، جادّه ، ضالّه ، خاصّیت
درس سیزدهم (گروه اسمی ) فعالیت 1
1- صفت اشاره : این درخت بلند است آن کتاب را بردار.
2- صفت پرسشی: کدام کتاب را بردی ؟ چه ساعتی به خانه می آیی؟
3- صفت مبهم : هیچ انسانی بی نیاز از فرهنگ نیست همه چیز را خدا آفریده است .
4- صفت شمارشی اصلی : دو کتاب از قفسه برداشتم . سه قلم خریدم .
5- صفت شمارشی(ترتیبی) : کتاب فیزیک دردومین ردیفاست . به سومین کلاس بروید .
6- صفت تعجبی : چه باغ زیبایی! عجب دانش آموزپرتلاشی !
7- صفت عالی: بزرگترین اثر حماسی ایران ، شاهنامه فردوسی است .
8- شاخص: سید محمد حسین بهجت متخلص به شهریار است . آقامحمد به خانه رفت .
فعالیت 2
خود شما دانای راز استقبال باشکوه وابسته پیشین افزودن شکر
خود آزمایی درس سیزدهم ،
1- حر، قرن ، دلیل ، فرقه ، تحفه ، مصیبت، نابغه
2- مجانین/ طلاب،کبار، وکلا، اوصیا،( امروز واژه «طلبه» در معنی مفرد به کار می رود و جمع آن «طلاب» است )
3- خواهر :
1- شاخص : خواهر احمدی امروز غایب است .
2- هسته گروه اسمی : زینب خواهر زهرا آمد.
کدخدا :
1- شاخص: کدخدا صفر، به روستا برگشت .
2- هسته گروه علمی : او کدخدای روستای علی آباد است .
4- باغْبان مْستمُند اُستوار دودْمان یادْگار
باغٍبان مْستَمُند اُستوار دودِمان یادِگار
5- معطوف: عطار ، شاعر و عارف معروف قرن هفتم است .
بدل : کیومرث صابری ، طنزپردازمعاصر ،مدیر هفته نامه گل آقا بود .
تکرار: من او را دیدم او را .
خود آزمایی درس چهاردهم ( آشنایی با نوشته های ادبی )
1- تکلیف دانش آموزان است .
2- تکلیف دانش آموزان است .
3- جیغ زنان رد کرد پنهان زل زد
حرکت می کرد می مالید توی سریع
فعالیت 1 ، درس پانزدهم (گروه اسمی (2) )
کفش : جفت ، لنگه
جوراب : جفت ، دوجین
تخم مرغ : عدد، شانه ، کارتن ، کیلو ، تا
نخود و لوبیا : کیلو ، من ، تن
کاغذ: ورق ، برگ ، بند
کتاب : جلد ، تا ، نسخه
فعالیت 2،
نقش های اصلی
1- نهاد: غلامحسین یوسفی ، در مشهد ولادت یافت .
2- مفعول : الب ارسلان ، امپراتور روم را اسیر کرد .
3- متمم فعل : علی (ع) با دشمنان دین جنگید.
4- مسند: چشمه روشن ، کتابی ارزشمند است .
نقش های تبعی
1- معطوف : سعدی ، کتاب گلستان و بوستان رانوشت.
2- تکرار: احد به خانه رفت به خانه .
3- بدل : سعدی ، مؤلّف گلستان ، در قرن 7 می زیست .
نقش های وابسته
1-شاخص: دکتر غلامحسین یوسفی ، مؤلّف کتاب ارزشمند «دیداری با اهل قلم » است .
2- صفت : دهخدا ، نویسنده و دانشمند معروف قرن چهاردهم است .
3-مضاف الیه : مادر خشایارشاه ، دختر کوروش بود .
4-متمم اسم : او در نقاشی مهارت دارد .
5 - قیدمسند : پدرش بسیار به داستان علاقه مند بود .
نقش های وابسته ی وابسته:
1- صفت صفت : لباس او سبز روشن است .
2- مضاف الیه مضاف الیه : پاکستان از کشورهای همسایه ایران است .
3- ممیز: دوجلد کتاب خریدم .
4- قید صفت : خسرو آوازی بسیار خوش داشت .
5- صفت مضاف الیه : شاخه ی این درخت بسیار بلند است .
فعالیت 3 ،
1- زهرا به این درس خیلی علاقه دارد. ← علاقه به این درس
2- او به کتابش نیاز دارد . ←نیاز به کتابش
3- او در نقاشی مهارت دارد . ←مهارت در نقاشی
4- او بر اعصابش تسلط دارد .← تسلط بر اعصاب
5- خبرنگار با رئیس مجلس مصاحبه کرد .← مصاحبه با رئیس مجلس
6- رستم با اسفندیار دشمنی نداشت .← دشمنی با اسفندیار
7- از دروغگو نفرت دارم .← نفرت از دروغگو
* متمم اسم ، بعضی مواقع پیش از اسم خود و بعضی مواقع بعد از آن می آید، ولی در نثر معیار امروز اغلب متمم های اسم ، پیش از اسم خود قرار می گیرند، مانند مثالهای بالا.
بحث درباره ادبیات خوب است / یکی از بزرگان گفت …( متمم اسم بعداز خود واقع شده است )
خود آزمایی درس پانزدهم
1 1- امروز، مرکز توزیع کتاب ، بسته است . 1- مرکز توزیع کاغذ ، در بازار است .
2- غرفه های نمایشگاه کتاب ، CD می فروشد . 2- کارخانه ی تولید کاغذ،درکجاست ؟
کتاب 3- رنگ کاغذ کتاب، مناسب نیست . کاغذ 3- ماشین حمل کاغذ ، به شیراز آمد.
4- دیوار نمایشگاه کتاب ، به رنگ سفید بود . 4- پیشنهاد خرید کاغذ را به او دادم .
5- اندازه کاغذ این کتاب ، بسیار کوچک است .
6- تصویرهای صفحه ی کتاب ، زیبا است .
2- قانون نانوشته دستگاه قضایی کرسی استادی ادبیات
صفت مفعولی صفت نسبی مضاف الیه مضاف الیه
دیوار بلند باغ شش دستگاه دوربین فیلم برداری نو
مضاف الیه صفت شمارشی ممیز هسته مضاف الیه صفت بیانی
3- خَرمن ، خٍرمن / مُداد ، مٍداد / نَماد ، نُماد / کٍرامت ، کَرامت
4- تکلیف دانش آموزان است .
5- افتخار به دوستی با دانایان ، افتخار واقعی است .
نهاد متمم اسم (نهاد) متمم متمم مسند صفت فعل
خود آزمایی درس شانزدهم
1- تکلیف دانش آموزان است .
2- تکلیف دانش آموزان است .
3- غٍره مشو ،متَمِم فعل ، مصاحٍب خوب ، مُصوُت کوتاه ، مضافٌ اِلیه
فعالیت 1
اسم ساده مثل فعل ساده گسترش پذیر ست . مثل گل سرخ ← گل های سرخ ولی در اسم غیر ساده مثل فعل غیر ساده ،گسترش پذیر نیست و نمی توان در میان اجزای تشکیل دهنده ی آن هیچ تکواژی قرار داد . مثل : خوش نویس ، کتاب خانه ← خوش نویس ها ، این خوش نویس ها ، خوش نویس ممتاز و نمی توان گفت ← خوش ها نویس ، خوش این نویس ، خوش کدام نویس ها ، خوش ممتاز نویس .
فعالیت 2
مادر شوهر ، کرایه تاکسی ، آب پرتقال ، خیار شور، زن دایی ، پسر عمو، چلوخورشت
خودآزمایی درس هفدهم
1-
*کلمات مرکبی که جای هسته و وابسته عوض شده است :
گل خانه ← خانه گل پیرزن ← زن پیر پیرمرد← مرد پیر دل درد ← درد دل گلاب← آب گل جوانمرد← مرد جوان کارنامه← نامه کار دانشسرا← سرای دانش سیلاب←آب سیل کارخانه←خانه کار
*کلمات مرکبی که جای هسته و وابسته عوض نشده است فقط نقش نمای اضافه از بین رفته است :
آلو بخارا ← آلوی بخارا صورت حساب ← صورتِ حساب چوب لباس ← چوبِ لباس
قد بلند ← قدِ بلند صاحب خانه ← صاحبِ خانه لیموعمانی ← لیموی عمانی جا مدادی ← جای مداد زیر دستی← زیرِ دستی
2- الف )
- کتاب فروش← کسی که کتاب را می فروشد .
- دانشجو← کسی که دانش را می جوید .
- دانش آموز← کسی که دانش را می آموزد .
- دادخواه ← کسی که داد را می خواهد .
- جنگجو ← کسی که جنگ را می جوید .
- دل شکن ← کسی که دل را می شکند .
- دل ربا ← کس که دل را می رباید.
- حق گو← کسی که حق را می گوید .
ب )
- سیه دل ← کسی که دل سیه دارد .
- سفید بخت ← کسی که بخت سفید دارد .
- شادکام ← کسی که کام شاد دارد .
- نکونام ← کسی که نام نیکو دارد .
- زیبا رو← کسی که روی زیبا دارد .
- خوش نیت ← کسی که نیت خوش دارد .
- کند ذهن ← کسی که ذهن کند دارد.
- کج خلق ← کسی که خلق کج دارد.
3- تکلیف دانش آموزان است .
خود آزمایی درس هجدهم
1- نشان دار : دارالحکومه ، دارالتولیه ، بین المللی ، من البدو الی الختم، لغایت ، عظیم الجثه ، قلیل البضاعه ، مسلوب الاراده
بی نشان : سخاوت
2- هر دو دخیل، نشانه دار ، عربی و قیدند.
مع الوصف (با این همه ، با آن که ، با این که ، با این وصف ) برای توصیف به کار می رود .
مع الاسف (با تأسف، دردا، دریغ) به هنگام تأسف و پشیمانی به کار می رود .
3- گزینه د ، زیرا قابلیت ها وامکاناتی از گذشته در زبان داریم که باید حداکثر استفاده را از آن ببریم و گنجینه ی واژگانی را غنی سازیم .
از طرف دیگر «بسیارکم» فارسی است و کاربرد آن بهتر است .
«به ندرت » نیمی عربی ونیمی فارسی است و کاربرد آن غلط نیست .
«ندرتاً» عربی نشانه دار است . در حد اعتدال می توان از آن استفاده کرد.
خود آزمایی درس نوزدهم
1- تکلیف دانش آموزان است .
2- تکلیف دانش آموزان است .
3- تکلیف دانش آموزان است .
4- مشتق : گلزار ، گلدان ، گلستان
ساده : گلشن (چون «شن» زایا نیست )
مرکب : گلنار ، گلاب ، گل ساز ، گلاب پاش ، گل شهر ، گلدار، گل پوش ، گل بوته
مشتق مرکب : گل دوزی
ترکیب اضافی : ساقه ی گل ، بوته ی گل
ترکیب وصفی : گل زیبا
خود آزمایی درس بیستم
افشانه← افشان (بن مضارع) + ه (پسوند) ← اسم مشتق نمودار ← نمود(بن ماضی) + ار(پسوند) ←اسم مشتق
کارانه ← کار(اسم)+انه(پسوند) ← اسم مشتق بیچاره ← بی(پیشوند) + چاره(اسم) ← اسم مشتق سبزه زار ← سبز(صفت)+ ه( پسوند)+ زار(پسوند) ← اسم مشتق
سیمینه ← سیم( اسم) + ینه (پسوند) ← صفت مشتق
1- باادب :
پیشوند:او دختر با ادبی است .
حرف اضافه :او با ادب و علم ، همه را شیفته ی خود کرد .
بی نام :
پیشوند:آن ها سربازان بی نام ونشان بودند .
حرف اضافه :شروع هر کار بی نام خدا ( ناحق است ) . پسندیده نیست .
بی کار :
پیشوند: جوانان بی کار زودتر گمراه می شوند .
حرف اضافه : بیکاروفعالیت امکان اداره امور زندگی نیست .
باهنر:
پیشوند: او هم ، باهنر و هم تحصیل کرده است .
حرف اضافه : او باهنر خود به جامعه خدمت می کند .
3-
q خشم + گین ← خشمگین سهم + گین ← سهمگین
q گوش + ه ← گوشه لب + ه ← لبه چشم + ه← چشمه دهان + ه← دهانه تیغ +ه← تیغه
q نا+ بینا← نابینا نا + شنوا ← ناشنوا نا+ دان ← نادان
4-
مان : سازمان ،گفتمان ، یادمان ، ساختمان
کده : دانشکده ، دهکده ، هنرکده ، میکده
ناک : دردناک ، سوزناک ، سهمناک ، وحشتناک
سار: چشمه سار ، کوهسار، شاخسار
وش : پریوش ، مهوش
دیس : طاقدیس ، تندیس ، گلدیس
5 – پنج کلمه مثال بزنید که فرآیند واجی کاهش در آن ها صورت گرفته باشد : دسبند ، ماست بند ، پستچی ، امضا شیرافکن ( شیرفکن )
خود آزمایی درس بیست و یکم
1- ایجاد ارتباط(برای انتقال پیام) : من درس خوانده ام / فردا مدرسـه تعطیل است / دوست شما فردا از مسافرت می آید / صبح بخیر / کمک می خواهید /
محمل اندیشه : سنگ فاقد روح است / روح یک پدیده الهی است و اثبات آن تنها به یاری وحی ممکن است .
حدیث نفس : (خطاب به خود) باید امشب بروم / نباید بترسم / باید عجله کنم /
آفرینش ادبی : شکوفه ی دل با نسیم محبت ، گریبان چاک می کند / هرچه نیاید دلبستگی را نشاید (هر جمله ادبی یک آفرینش ادبی ایجاد می کند)
گویند روی سرخ تو سعدی که زردکرد اکسیر عشق برمسم افتاد و زر شد
2- ایجاد ارتباط ، زیرا برقراری هرگونه مناسبات اجتماعی ، انتقال پیام ،ایجاد ارتباط، هم حسی، هم دلی و هم زبانی با دیگران در مسائل اجتماعی از طریق ارتباط کلامی صورت می گیرد.
یا زیرا زبان یک پدیده قانون مند اجتماعی است که برای اطلاع رسانی ، ایجاد هم حسی ، هم زبانی و هم دلی به کار می رود .
3- انسان تنها موجودی است که فکر می کند و سخن می گوید و از این طریق معلوم می شود بین فکر وزبان ارتباط عمیقی وجود دارد. زبان «تکیه گاه اندیشه »است یعنی به خاطر وجود زبان است که انسان قادر به اندیشیدن است اگر انسان از زبان بی بهره بود نه می توانست تفکر کند ونه می توانست علمی به دست آورد و نه می توانست علم خود را به دیگران منتقل کند . اغراق نیست اگر گفته شود بدون زبان حیات انسان بر روی زمین ناممکن بوده است .
4- گ: ستارگان ، بندگان ، بچگی ، بچگانه همزه: خانه ای ، نکته ای
ج: سبزیجات ، میوه جات و: ابروان ، آهوان ، زانوان
ک: نیاکان ، پلکان د: بدین ( به این )، بدان (به آن )
هـ : بهش ( بـِ ـِـ ش)
خودآزمایی درس بیست و دوم
1- تکلیف دانش آموزان است .
2- تکلیف دانش آموزان است .
3- اشکم = شکم / گنبز= گنبد/ رُمبیدن = خراب شدن / الشتی = لاغر ـ زشت / پرچل = کثیف /
4- الف ) روی آوردن به ادبیات معاصر از اوایل دوره ی مشروطه آغاز شد.
ب) تم هنگام بازگشت به کلبه و طی ساعات کار همواره برای دل جوی کردن از ضعفا ونومیدان و تسلا بخشیدن به آن ها وسیله ای می یافت .
پ) حساب اسفندیار از حساب گشتاسب جداست . جدا از حساب گشتاسب است .
ت) گذشتن از سرآن همه دوستی ها آسان نیست .
ث) او به طبیعت نگریست .
ج) دانش آموزان از امکانات تحصیلی خود استفاده می کنند.← استفاده از امکانات
چ) به مدیر مدرسه مراجعه کردم .
ح) نگاهش لبریز از محبت است .
خ) او از دشمن می ترسید. ( متمم فعل )
د) این سخنان را از زهرا شنیدم . ( متمم فعل )
ساختمان واژه 3
فعالیت درس بیست و چهارم
1- بن ماضی وند+ بن ماضی:داد و ستد، زدو خورد، نشست و برخاست ، دیدو بازدید، رفت و آمد، گفت و شنید
2- بن مضارع + وند+ بن مضارع: گیرو دار ، پرس و جو ، خواب وخور
3- بن ماضی + وند + بن مضارع : پخت وپز، زدو بند، گفت و گو، خرید و فروش
فعالیت 2
قید: سراسر، سرتا پا، دوشادوش ، دست به دست ، قدم به قدم، برابر
اسم : تخت خواب ، رخت خواب
قید – صفت : گوش به زنگ ، دست به عصا، روبه رو، قلم به دست ، مالامال
اسم – قید : شانه به سر اسم :مرگ و میر ، کشت وکشتار، آموزش و پرورش صفت : رنگ به رنگ
فعالیت 3
برای شناخت نوع کلمه باید به کاربرد واژه در جمله توجه کنید .
ناهماهنگی ← اسم ناراحتی← اسم بی نظمی← اسم ناشکیبا← صفت – قید نایافتنی ← صفت نخواندنی← صفت نسنجیده ← صفت – قید بی ادبی← اسم هماوازی ← اسم کشتارگاه ← اسم ناشکری ← اسم دانشگاه ← اسم
بی مسئولیتی ← اسم همکاری← اسم ناشنوایی← اسم ستایشگری← اسم توانگری← اسم نابینایی← اسم ناخوانا← صفت – قید همرهی← اسم
خود آزمایی درس بیست و چهارم
1-
واژه
تجزیه نخست
تجزیه دوم
تجزیه سوم
ناشکری
ناشکر + ی
نا + شکر
نامردمی
نا+مردمی
مردم + ی
کشتارگاه
کشتار+ گاه
کشت + ار
بی سروسامانی
بی سروسامان + ی
بی + سرو سامان
سر+ و + سامان
هم دردی
هم درد+ ی
هم + درد
سنجیده
ن + سنجیده
سنجید + ه
سنج + ید
هنر آموزی
هنر آموز + ی
هنر + آموز
همکاری
همکار + ی
هم + کار
پروار بندی
پرواربند + ی
پروار+ بند
دل بستگی
دل بسته + گی
دل + بسته
بست + ه
ده تومانی
ده تومان + ی
ده + تومان
دل دادگان
دل داده + گان
دل + داده
داد + ه
دانشجویان
دانشجو + یان
دانش + جو
دان + ش
2-
واژه
تکواژ
صامت ها
تعدا د واج
ناشکری
نا + شکر+ ی
نـ ،ا، شـ ، ـُـ ، کـ ، ر، ی
7
کشتارگاه
کشت + ار + گاه
ک ، ـُـ ، ش ،تـ ، ا، ر، گـ ،ا، ه
9
نامردمی
نا + مردم + ی
ن ،ا، مـ ،ـَـ ،ر ،د، ـُـ ،مـ ،ی
9
بی سروسامانی
بی + سر+و+ سامان + ی
ب ،ی، س، ـَـ ، ر، و، س ،ا، م، ا ،ن، ی
12
هم دردی
هم + درد+ ی
هـ ،ـَـ ،م، د ،ـَـ ، ر، د، ی
8
3- تکلیف دانش آموزان است .
[1] -از این نظر که معنی قدیم خود را از دست داده (اجازه و وزیر) و معنی جدید( دستور زبان) پذیرفته است ، تحول معنایی«ب» یافته است . و از نظر این که هم در قدیم و هم درجدید به معنای «فرمان» است می تواند جزء گروه «ت» هم به حساب آید ولی صحیح تر همان «ب » تحول معنایی است .
2–زین : در معنای «ابزار جنگی » معنای خود را از دست داده است و معنی جدید پذیرفته است جزء«ب» می شود