فارسی پیش دانشگاهی

درس اول:

1- مقصود از « نی » روح و جان انسان آگاه و آشنا بر عالم معنا و نیز « مولانا » که از خود و خودی خالی است . « نیستان » عالم معنا و جوار حق تعالی است و جدایی : دوری جان انسان از جوار قرب الهی می باشد .

2-« هر کسی کاو دور ماند از اصل خویش / باز جوید روزگار وصل خویش ( طلب وصل) »

3- انعطاف پذیری و هم نوایی با همگان

4- نیستی ( نابودی - رسیدن به مقام فنا) را آرزو می کند – روایت کتاب درسی نابودی و نفرین است .

5- پرده اوّل به معنای « نغمه و موسیقی» و پرده دوم به معنای « حجاب » است . ( پرده های ما درید : رازهای ما را افشا کرد .)

6- عشق به خدا ( مولانا خواستار ماندگاری عشق است .)

7- زیرا روح نیایش و توجه به حق در تار و پود آن نهفته است ( نیایش میل به وصل و شکایت از هجران ) .

درس دوم

1-مصراع دوم بیت اول را می توان به دو گونه خواند :

الف ) جز به راهی که تو راهنمای من هستی نمی روم .

ب) جز به راهی که تو آن را به من بنمایی نمی روم .

2-همه بیشی تو بکاهی همه کمّی تو فزایی .

3- نیایش های لطیف و زیبایی است لبریز از معارف ، آموزش های اخلاقی و اجتماعی .

4- علّامه الغیوب – ستّار العیوب ـ عزیز – جلیل – جلال – بخشنده – حکیم – عظیم - …

درس سوم

1- ستایش دادپیشگی و دادگری – ظلم ستیزی و طرد ظالم – نیرو بخشیدن – آزاد منشی – حمایت از مردم زحمتکش و دعوت آنها به اتّحاد . . .

2- همراهی و مبارزه مردم بر ضد ظلم و بیداد

2- زیرا خودبینی وناسپاسی به یزدان بر او چیره شد ، خود را جهان آفرین ( خدا ) خواند ، به هیچ نیروی برتری که بتواند تکیه گاه او باشد اعتقاد نداشت ، پس دچار هراس شد . مردم از او روی گردان شده و ضحّاک بر او چیره شد .

3- مارهای روییده بر دوش ضحّاک مظهری از اهریمن و تجسّم خوی اهریمنی و بیداد و منش خبیث است .

4- مغز گوسفند را با مغز یکی از دو قربانی می آمیختند و بدین ترتیب هر روز یکی از دوتنی را که به قربانگاه می آوردند ، نجات می دادند .

5- حضرت ابراهیم (ع) : از بیم نمرود خانواده­ی ابراهیم (ع) او را سه سال در غاری پنهان کردند . سرنوشت فریدون مثل حضرت موسی است ولی پرورش یافتن وی در غار شبیه حضرت ابراهیم است .

7- ضحّاک

8- جای سوزن انداختن نبود . – شتر با بارش گم می شد . – سگ صاحبش را نمی شناخت .

9- سرگذشت ملّتی در طول قرون و نمودار فرهنگ و اندیشه و آرمان های آنهاست ، کتابی است درخور حیثیّت انسان و نمایشگر مردمی است که در راه آزادگی و شرافت و فضیلت مبارزه کرده اند .

درس چهارم

1- الف) شاعر خویشتن خویش را موضوع قرار می دهد و از احساسات شخصی از خشن ترین تا نرم ترین آنها سخن به میان می آورد ، احساساتی مربوط به خدا ، خانواده ، انسانیت وطن و . . . با این تفاوت که نوع احساسات وی در برابر مسائل متغیر است .

ب) زیرا که یکی از سرشارترین حوزه های شعر است در این نوع ادبی قرار دارد.

ج) زیرا شاعر علاوه بر منِ شخصی ، منِ گسترده خود را نیز می تواند مطرح سازد .

د) چون تمامی آثار شعری در صورتی که مصداق کامل شعر حماسی یا تعلیمی نباشند ، غِنایی هستند .

2- بیت سوم ( عشق را خواهی که تا پایان بری // بس که بپسندید باید ناپسند )

3- گریز از عشق ممکن نیست – درد عشق درمانی ندارد .

4- عشق او دوباره مرا به بند کشید و تلاش بسیار برای رهایی از آن سودمند نبود .

5- « کز کشیدن تنگ تر گردد کمند »

6- زشت باید دید و انگارید خوب // زهر باید خورد و انگارید قند

من این همه نیستم:

1- فروتنی و بزرگ منشی و آزادگی و وارستگی او

2- تا به او بگوید خود را در برابر همه القابی که به او منصوب کرده اند هیچ می انگارد و اجازه داده است هر کس بر حسب اعتقاد خود هر چه می خواهد درباره او بگوید . مهم این است که نباید تحت تاثیر ستایش یا نکوهش دیگران قرار گرفت .

3- هیچ کدام را ( من این همه نیستم )

4- من هیچ یک از اینها ( که دیگران درباره من گفته اند ) نیستم .

5- باز رفتند ( بازگشتند – برگشتند ) / بشوریدند ( اعتراض کردند ) / بیرون گرفت ( بیرون آورد ) / آواز داد ( فریاد زد - صدا زد)

6- ارادت : علاقه ، اخلاص و اظهار کوچکی در دوستی ، مشیّت الهی / اراده : خواست ، قصد ، میل و آهنگ ، عزم و تصمیم / مصاحبت : هم صحبت شدن با کسی ، دوستی / مصاحبه : گفتگو / اقامت : ماندن ، آرام گرفتن / اقامه : بر پای داشتن

درس پنجم

1- سنجش میزان عشق فرهاد -تحقیر و تمسخر فرهاد- منصرف کردن او از عشق ورزی به شیرین

2- عاشقی پاکباز و حاضر جواب.

3- بگفتا دوری از مه نیست درخور // بگفت آشفته از مه دور بهتر ( دیوانه با دیدن ماه دیوانه تر می شود )

4- « چه خواهی کرد » یا « چه چیز به او پیشکش می کنی » ، بعد از مصراع اوّل و قبل از مصراع دوم .

5- صادقانه ، تیزهوشانه و قاطع و رِندانه و دندان شکن .

6- در بیت دوم « یاد نکردن از او( شیرین )»

7- سر ( جان خود )

درس ششم

1- از خود بی خود و مدهوش شدم.

2- تسکین یافتن – بهبود یافتن

3- « تا رفتنش ببینم و گفتنش بشنوم // از پای تا به سر همه سمع و بصر شدم »

درس هفتم

1- بهار در این بیت ایهام دارد: 1- اولین فصل سال 2- شکوفه و گل /بهار نماد طراوت و شادابی است/ بهار عمر استعاره از دوران جوانی است

2- لاله زار عمر (عمر : مشبه و لاله زار: مشبه به) // سرشک چو باران چکد: (سرشک مشبه/ چوک ادات تشبیه/ باران مشبه به/ چکد: وجه شبه) // چ. برق بشد روزگار عمر: روزگار عمر: مشبه/ چو : ادات تشبیه/ برق: مشبه به/ بشد: وجه شبه

3- تا کی می صبوح و شکرخواب بامداد؟ هشیار گرد هان! که گذشت اختیار عمر

پیام بیت: 1- توصیه به دوری نمودن از لذت جویی و غفلت ورزیدن 2- دعوت به بهره مندی از ایام جوانی و عمر و غنیمت دانستن فرصت ها

4- واژه ی خیل ایهام تناسب دارد. به معنای گروه و دسته و سپاه به کار رفته ولی به معنای گروه اسبان و سواران (که در این بیت به کار نرفته است ) با واژه های عنان گسسته و سوار تناسب معنایی دارد.

درس هشتم

1- عیب جو ظاهر بین و مجنون ، حقیقت بین است . عیب جو سطحی نگر ولی مجنون عمیق نگر و کیفیت نگر است .

2- دیده­ی پاک و حقیقت بین و نگاه کمال یافته، همه چیز را پاک و زیبا می بیند

3- هر دو شاعر به مضمون واحدی اشاره کرده اند ( فقط مخاطب در شعر وحشی ، مجنون و در شعر مولوی ، لیلی است ) .هر دو معتقدند با چشم حقیقت بین باید به امور نگریست ، لیلی را از دریچه­ی چشم مجنون باید دید .

4- باید به صورت ( حور ، «ی»نکره ) خوانده شود . چون « قصور » در مصراع بعد با «ی» نکره آمده است.

درس نهم

1- تاریک زار – غم اندود – سحرکوشان – چندشناک – سنگردار و . . .

2- توصیف فرات ، ماه و ستارگان .

3- ( دیشب : شب عاشورا ) – ( امشب : شب شام غریبان )

4- « اگر دین ندارید ، لااقل آزاده باشید .»

5- زیرا نویسنده از احساسات شخصی در توصیف واقعه­ی کربلا استفاده کرده است و آن واقعه ی عظیم را با شور و احساس توصیف نموده است .

درس دهم

1- « آه دست پسرم یافت خراش// وای پای پسرم خورد به سنگ »

2- این که از احساسات درونی ، عشق و انگیزه های درونی مادر ، عاشق و معشوق سخن می گوید .

3- زیرا حرمت مادر را پاس نمی دارد .

4- در شعر شهریار فرزند ، سپاسگذار مادر و دلبسته اوست و برعکس در شعر ایرج میرزا پسر ناسپاسی می کند.

درس یازدهم

کیش مهر:

1-کمال پرستش را در مستی و از خود بیخود شدن می داند ( مستی : سرمستی و خماری عاشقانه ) .

2- با ابیات سوم و چهارم تا حدودی ارتباط معنایی دارد .

3- استعاره از « قطرات باران» است.

4- زیرا آینده نیز مانند گذشته ناپایدار است و خواب و خیالی بیش نیست .

5- « به خون خود آغشته و رفته اند // چه گل های رنگین به جوبارها » و همچنین با بیت ششم که « چه فرهادها مرده در کوه ها // چه حلّاج ها رفته بر بادها » می -باشد ، ارتباط معنایی دارد .

6- واژه ی « حلّاج » عربی است. در واژه­ی « برقصد » نیز ، تکواژ « رقص » عربی است .

سرود عشق:

1- همه ی پدیده ها در حال تسبیح و عبادت خداوند هستند. 2- وحدت وجودی (همه ی عالم هستی از خدای یگانه حکایت دارد. و خداوند در همه ی پدیده های هستی جلوه گر است.

2- قلب: مجاز از کل وجود/ مپرس:آرایه ی تکرار دارد/ حسن تعلیل: علت ریزش باران ، گریه ی ابر از فراق یار تصور شده است.

درس دوازدهم

1- « غم » در مصراع اوّل اندوه و ماتم این جهانی ( با بار معنایی منفی ) و در مصراع چهارم غم عشق ( با بار معنایی مثبت ) یا غم فراق است که حاصل آگاهی و مایه­ی شادکامی و سرمستی است .

2- زخم رزمنده را را به نشان و مدال تشبیه کرده است ، « زخم و نشان » هر دو بر سینه نشانده می شوند . و هر دو مایه­ی سرافرازی است . ( با زخم نشان گرفتن : کنایه از مبارزه ای افتخار آمیز است.)

درس سیزدهم

می خواست به طور غیر مستقیم شیخ بوعبدالله باکو را راهنمایی کند و به او بفهماند که جهنم جای مغروران و متکبران است .

2- حکایت بهترین خلق//3- خط بر کسی فرو کشیدن //4 حکایت انسان راستین //5- نکته گویی و عبرت آموختن به شیوه ی غیر مستقیم //6- بهتر است که خودم را بدترین مردم بدانم //7- فرو می راند ، فرو می شد ، فرو نتوان کشید ، در آمیزد ، در آمد ، فروآمد //8- راست باز و پاک باز و امیر باش / با خویش رسید// 9- داستان خاکستر ریختن زنی از همدستان ابولهب بر سر پیامبر اکرم (ص)

درس چهاردهم

1- مردم با تمام وجود به خداوند ایمان داشتند و همه ی پیش آمدها را خواست خداوند می دانستند./

2- در این قصه ها ، عالم افسانه ها پر رنگ ونگار و پران و نرم است .//

3- سعدی جمع کننده ی اضداد است ، مانند شرع و عرفان / عشق و زندگی عملی / شوریدگی و عقل هم برای جوانان هم برای پیران ، هم در سطح افراد مبتدی و هم برای دانشوران و ... //

4- این تنها ، خصوصیت کلام سعدی است که سخنش به سخن هم شبیه باشد و به هیچ کس شبیه نباشد ، در زبان فارسی احدی نتوانسته است مانند او حرف بزند و درعین حال نظیر حرف زدن او را هر روز در کوچه و بازار می شنویم .

5- نوعی ازحرکت است بین یورتمه وقدم زدن در اینجا از روی شوق و هیجان بالا و پایین و مارپیچ دویدن .

6- به کمک وسعت دامنه ی کلام و عبارات و ابیات بعدی ، مفهوم متن را در می یابیم .

7- نویسنده ، خواسته است که برای خطاهای خود عذری بیاورد .